و کنترلم دست خودش بود

ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ
ﻣﻴﻜﻨﯽ؟ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ !
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﮐﻠﯽ ﺷﺎﺩ ﺯﻳﺴﺖ ﻭ ﺗﺎ،ﺳﺮﺣﺪ ﻣﺮﮒ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺩﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩ و کنترلم دست خودش بود
ﭘﺎﯼ ﻟـﭗ ﺗﺎﭘﺶ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ دستش تو دماغش بود، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﭼﺎﯼ
ﻫﻮﺭﺕ ﻛﺸﻴﺪ ﻭﻫﺮ ﺟﺎ ﻛﻪ ﺩﻟﺶ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺁﺭﻭﻍ ﺯﺩ،،ﻭ .. پولاشو جمع کرد شاسی بلند خرید.باشگاه رفت. کصافت پیر هم نشد....
دیدگاه ها (۱۵)

دوران نامزدی برای دختران چه دورانی است؟ .......... دورانی که...

جملات زیبایی بود حیفم اومد نفرستم :1..اگر به میهمانی گرگ میر...

..

چه زیبا گفت فروغ فرخزاد : اگر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط