black flower(p,85)

black flower(p,85)

لوهان تنها بدون سهون با چشمای قرمز و باد کرده ی که احتمالا حاصل گریه کردن طولانی و مداومش بود وارد خونه ی مشترکشون شد، کفشاش رو بدون اینکه توی جا کفشی بذاره توی راهرو کنار در رها کرد کیف و سویشرتش رو توی حال کوچیک خونه روی یکی از مبل ها انداخت و بدون اینکه حتی به تهیونگ گیج و متعجبی که بهش زل زده بود توجه کنه راهش رو به طرف آشپزخونه کج کرد. از یخچال یه بطری بزرگ آب سرد برداشت و سر کشید.

این شخص واقعا لوهان بود؟

همون آهو کوچولوی کیوت و مهربونی که به مرتب بودن خونه به شدت اهمیت می داد؟

اون هیچ وقت از این کارها نمی کرد...

بدون لیوان آب نمی خورد.

حتی وقتی خسته از بیرون می اومد اولویتش تمیز کردن خونه ی مشترکشون بود.

لوهان بر خلاف تهیونگ شلخته آدم با نظم و مرتبی بود.

لوهان بدون اینکه بطری آب رو سرجاش برگردونه یه بطری باز نشده ی سوجو از یخچال برداشت.

روی زمین نشت و به کاناپه ای که تهیونگ روش ریلکس کرده بود، تکیه داد.

ویو لوهان
باورش نمی شد کانگ وو برگشته بود .

اونم بعد از چهار سال در حالی که بهش قول داده بود
از زندگیش به طور کامل محو بشه
جوری که انگار از اولشم وجود نداشته

چی می خواست؟

اون کسی بود که همه چیز رو خراب کرد....
دیدگاه ها (۰)

black flower(p,86)

black flower(p,87)

black flower(p,84)

black flower(p,82)

black flower(p,308)

black flower(p,259)

black flower(p,303)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط