زمستان نیز رفت اما بهاران نم بینم

زمستان نیز رفت اما بهارانے نمے بینم
بر این تکرار در تکرار پایانے نمےبینم
به دنبال خودم چون گرد بادے خسته مےگردم
ولی از خویش جز گردے به دامان نمےبینم
چه برمارفته است اے عمراے یاقوت بے غیمت
که غیر از مرگ گردنبند ارزانے نمے بینم
که عشق درمانے به غیر از مرگ مےخواهد
که من میمیرم از این عشق و درمانے نمے بینم!

#کوچه_یکم #عشق #شعر
#koche_yekom #eshgh
دیدگاه ها (۰)

‌‌بی من #تُ چگونه ای ؟! ندانم !اما ...من بی #تُ در آتشم خدا ...

حـــرفهایـم همہ بی منظـورندغیـــر از ایـن حــرف ڪه تو جان من...

ای که نداشتنت پیدا تر ازداشتنت استچه افسوس عظیمی استتورا دوس...

فرق کبیر بين شخص يگُلك أحبكوشخص طول الوكت يثبت الحُب بأفعاله...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط