انگشت هایت را تکان بده
انگشت هایت را تکان بده...
از انجماد خسته ام..
دست هایم را بجنبان و بر طولانی ترین خط فرضی زمین
به آیین رقصندگان همراهی ام کن...
پیراهنم را از گلبرگ های یاس بباف...
و موهای سیاه بلندم را بی هیچ آرایشی به شانه هایم بنشان...
مرا بچرخان...
بر مدار دل نشین چشم هایت...
مرا به موسیقی نگاهت عادت بده...
مرا به نام بخوان!
عروسک گردانِ زندگیِ من!
این ریسمان
از نخ نازک تَر است...
یا برقصان یا رهایم کن!
انگشت هایت را تکان بده...
از انجماد خسته ام..
دست هایم را بجنبان و بر طولانی ترین خط فرضی زمین
به آیین رقصندگان همراهی ام کن...
پیراهنم را از گلبرگ های یاس بباف...
و موهای سیاه بلندم را بی هیچ آرایشی به شانه هایم بنشان...
مرا بچرخان...
بر مدار دل نشین چشم هایت...
مرا به موسیقی نگاهت عادت بده...
مرا به نام بخوان!
عروسک گردانِ زندگیِ من!
این ریسمان
از نخ نازک تَر است...
یا برقصان یا رهایم کن!
- ۵۰۰
- ۰۱ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط