ی شب ادم فضایی داشت کتاب ترسناک میخوند.
ی شب ادم فضایی داشت کتاب ترسناک میخوند.
اونقدر از کتابی که میخوند ترسیده بود که رنگش سبزه کبود شده بود !
پتورو تابالای سرش کشید و همونطور که از ترس میلرزید سعی کرد به خودش دلداری بده!
آدم فضایی همش باصدای لرزون تکرارمیکرد...
ن انسان ها واقعی نیستن....
ن انسان ها واقعی نیستن....
ن انسان ها واقعی نیستن....
اونقدر از کتابی که میخوند ترسیده بود که رنگش سبزه کبود شده بود !
پتورو تابالای سرش کشید و همونطور که از ترس میلرزید سعی کرد به خودش دلداری بده!
آدم فضایی همش باصدای لرزون تکرارمیکرد...
ن انسان ها واقعی نیستن....
ن انسان ها واقعی نیستن....
ن انسان ها واقعی نیستن....
۵.۸k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.