دوستدارم گرد پیری که بر سرم نشست
دوستدارم گردِ پیری که بر سَرَم نشَست
کنارَم باشی
من حوصله ی در تنهایی مُردَن ندارم
دارایی ام همین خُرده نوشته
هاست
وصیتی ندارم
جز اینکه گاهی کنار قبرم بیایی و
بنشینیُ آبی روی سنگ بریزی.
از قبرهای خاک گرفته متنفرم
بوی تنهایی و فراموشی
میدهند
کنارَم باشی
من حوصله ی در تنهایی مُردَن ندارم
دارایی ام همین خُرده نوشته
هاست
وصیتی ندارم
جز اینکه گاهی کنار قبرم بیایی و
بنشینیُ آبی روی سنگ بریزی.
از قبرهای خاک گرفته متنفرم
بوی تنهایی و فراموشی
میدهند
- ۴.۷k
- ۲۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط