امروز که من عاشق و دیوانه و مستم



امروز که من عاشق و دیوانه و مستم
کس نیست که گیرد بشرابی دو سه دستم


گر بیدل و دینم چه بود چاره چو اینم
ور عاشق و مستم چه توان کرد چو هستم



#خواجوی_کرمانی
دیدگاه ها (۱)

‌محوِ انتظارِ تو بودم،دمید صبح؛گشتم به یادِ روی تو، قربان آف...

‌ای ساقی گلچهرهدر این صبح دل انگیزلبریز بده جام مرا شادی جمش...

در نظربازی ما بی‌خبران حیرانندمن چنینم که نمودم دگر ایشان دا...

هر روز بامداد به آیین دلبریای جان جان جان به من آیی و دل بری...

ماندم به خماری که شراب تو بجوشدپس مست شود در خم و از خود بخر...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال#قیصر_امین_پور کوله باریست پر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط