پایین نشسته ام که توبالا نشین شوی

پایین نشسته ام که توبالا نشین شوی
این ماجرا حکایت الاکلنگ بود
دیدگاه ها (۳)

از کنارِدلمیک گذرِ ساده داشت نمیدانم من سر به هوا بودم یا او...

گاهی دلیل حاله خوبمان رادر نگاه کسیدر خاطره ای دور دست جا گذ...

هیچکس کاش نباشد نگهش بر راهیچشم بر در بود و دلبر او دیر کند....

‏تو میدانی عشق چیست؟من عاشقت شده ام...

ای دلبر من الهی صد ساله شوی…در پهلوی ما نشسته همسایه شویhttp...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط