متهممون میکنین به وحشی گری
متهممون میکنین به وحشی گری
چون
از سفارت عربستان بالا میریم
پرچم آمریکای جنایتکار رو به آتش می کشیم
مرگ بر اسراییل غاصب میگیم
باشد قبول
ما تندروییم
ولی شرف داریم به امثال شما اصلاح طلبای بی شرفی که سال ۸۸ کشورتون رو ترکوندین.
ما عزت ایران رو میخواییم .
و برعکس شما غربزده نیستیم .
.
.
.
★★★
جلال آل احمد در بخشی از کتاب "غربزدگی" نوشته است:
آدم غربزده راحت طلب است.
ماشینش که مرتب بود و سر و پزش، دیگر هیچ غمی ندارد...
معمولا تخصص ندارد. همه کاره و هیچ کاره است...
در هر جمعی حرفهای دهن پرکن میزند و خودش را جا میکند...
آدم غربزده شخصیت ندارد.
چیزی است بی اصالت.
خودش و خانه اش و حرفهایش بوی هیچ چیزی را نمی دهد.
بیشتر نماینده ی همه چیز و همه کس است...
آدم غربزده قرتی است. زن صفت است...
حتی گاهی زیر ابرو بر می دارد...
همیشه انگار از لای زرورق باز شده است...
آدم غربزده چشم به دست و دهان غرب است.
کاری ندارد که در دنیای کوچک خودمانی، در این گوشه از شرق چه میگذرد
درست است که آشنایی با روش علمی و اسلوب ماشین سازی و تکنیک و اساس فلسفه غرب را فقط در کتاب های فرنگی و غربی میتوان جست، اما یک غرب زده که کاری به اساس فلسفه ی غرب ندارد، وقتی هم که بخواهد از حال شرق خبری بگیرد متوسل به مراجع غربی می شود
به هیچ چیز اعتقاد ندارد.
اما به هیچ چیز هم بی اعتقاد نیست...
خودش باشد و خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پل هیچ است.
نه ایمانی دارد، نه مسلکی، نه مرامی، نه اعتقادی، نه به خدا یا به بشریت..
حتی لامذهب هم نیست.
هرهری مذهب است.
گاهی به مسجد هم می رود.
همانطور که به کلوپ یا سینما می رود.
اما همه جا فقط تماشاچی است...
چون
از سفارت عربستان بالا میریم
پرچم آمریکای جنایتکار رو به آتش می کشیم
مرگ بر اسراییل غاصب میگیم
باشد قبول
ما تندروییم
ولی شرف داریم به امثال شما اصلاح طلبای بی شرفی که سال ۸۸ کشورتون رو ترکوندین.
ما عزت ایران رو میخواییم .
و برعکس شما غربزده نیستیم .
.
.
.
★★★
جلال آل احمد در بخشی از کتاب "غربزدگی" نوشته است:
آدم غربزده راحت طلب است.
ماشینش که مرتب بود و سر و پزش، دیگر هیچ غمی ندارد...
معمولا تخصص ندارد. همه کاره و هیچ کاره است...
در هر جمعی حرفهای دهن پرکن میزند و خودش را جا میکند...
آدم غربزده شخصیت ندارد.
چیزی است بی اصالت.
خودش و خانه اش و حرفهایش بوی هیچ چیزی را نمی دهد.
بیشتر نماینده ی همه چیز و همه کس است...
آدم غربزده قرتی است. زن صفت است...
حتی گاهی زیر ابرو بر می دارد...
همیشه انگار از لای زرورق باز شده است...
آدم غربزده چشم به دست و دهان غرب است.
کاری ندارد که در دنیای کوچک خودمانی، در این گوشه از شرق چه میگذرد
درست است که آشنایی با روش علمی و اسلوب ماشین سازی و تکنیک و اساس فلسفه غرب را فقط در کتاب های فرنگی و غربی میتوان جست، اما یک غرب زده که کاری به اساس فلسفه ی غرب ندارد، وقتی هم که بخواهد از حال شرق خبری بگیرد متوسل به مراجع غربی می شود
به هیچ چیز اعتقاد ندارد.
اما به هیچ چیز هم بی اعتقاد نیست...
خودش باشد و خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پل هیچ است.
نه ایمانی دارد، نه مسلکی، نه مرامی، نه اعتقادی، نه به خدا یا به بشریت..
حتی لامذهب هم نیست.
هرهری مذهب است.
گاهی به مسجد هم می رود.
همانطور که به کلوپ یا سینما می رود.
اما همه جا فقط تماشاچی است...
۱.۵k
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.