چشمانت

چشمانت
همان اتفاقی‌ست
که هر صبح شهر دل من را
گرم می‌کند...
دیدگاه ها (۰)

عشقمثل همین بادهای کویریستمگر نیاید !!وقتی آمد چشم ها را کور...

بهشت ...همین جاست ...میان دو بازوی توجایی که سر روی سینه ات ...

چشمهایت قشنڪَترین پانتومیم جهان است، وقتے با نڪَاهت میڪَوئے...

دوست داشتنت هوس نیستڪہ باشد و نباشدنفس استتا باشم و باشی‎‌ !...

صبح یعنی زندگی، یعنی عشقآنگاه که تو در سرزمینی دیگر خورشید چ...

صبحتکه تکه های آفتاب استکه به در و دیوار شهر نقاشی شدهنور اس...

کافیست صبح که چشمانت را باز میکنی لبخندی بزنی... صبح که جای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط