صلی الله علیک ایها العبد الصالح یا ابالحسن یا موسی بن جعف
صلی الله علیک ایها العبد الصالح یا ابالحسن یا موسی بن جعفر (ع)
عمرکی خراسانی از علی بن جعفر (ره) از برادرش امام موسی کاظم(ع) از پدرش (ع) از پدرانش (ع) روایت کرد که رسول خدا (ص) فرمود: [روز قیامت] امر می شود که عده ای را به آتش جهنم ببرند، پس خداوند تبارک و تعالی به مالک جهنم می فرماید: به آتش جهنم بگو پاهایشان را نسوزاند، چون آنها با این پاها به طرف مساجد [برای اقامه نماز] می رفتند، سپس می فرماید: بگو صورتهای آنها را نیز نسوزاند، چون آنها به درستی و کمال وضو می ساختند ، دستهای ایشان را هم نسوزان چرا که آنها را برای دعا به سوی آسمان بلند می کردند، همچنین به آتش بگو: زبانهای ایشان را [نیز] نسوزاند، زیرا اینها [با این زبان] زیاد تلاوت قرآن می کردند. در این هنگام خازن جهنم به آنها می گوید: ای اشقیاء [شرح] حال شما چگونه است؟ ]که با این همه خوبیها مستحق جهنم شده اید] آنها در پاسخ می گویند: ما اعمال خود را برای غیر خدا انجام می دادیم، پس [از بارگاه عدل الهی ] به ما گفته شد : پاداش خود را از آنها که برای ایشان عملی [غیر خالص] انجام داده اید بگیرید.
عن العمرکی ، عن علی بن جعفر ، عن أخیه موسی (ع) عن آبائه (ع) قال : قال رسول الله (ص) : یؤمر برجال إلی النار فیقول الله جل جلاله لمالک : قل للنار لا تحرق لهم أقداما فقد کانوا یمشون إلی المساجد ، ولا تحرق لهم وجها فقد کانوا یسبغون الوضوء ، ولا تحرق لهم أیدیا فقد کانوا یرفعونها بالدعاء ، و لا تحرق لهم ألسنا فقد کانوا یکثرون تلاوة القرآن قال : فیقول لهم خازن النار : یا أشقیاء! ما کان حالکم؟ قالوا : کنا نعمل لغیر الله عزوجل ، فقیل لنا : خذوا ثوابکم ممن عملتم له.
ثواب الأعمال صدوق ج1 ص 267 سند صحیح
علل الشرائع صدوق ج 2 ص 466 سند صحیح
وسائل الشیعة ج 1 ص 70 ح [154] هکذا
بحار الأنوار مجلسی [دار الوفا] ج72 ص 296
برخی اسانید اهل تسنن : عن علی (ع) إنما الطاعة فی معروف
عن علی (ع) لا طاعة لأحد فی معصیة الله، إنما الطاعة فی المعروف
عن علی (ع) عن النبی (ص) إنّما الطاعة فی المعروف
عن علی (علیه السلام) : لا طاعة لبشر فی معصیة الله
صحیح مسلم ج 12 ص 469 ح (40)
سنن النسائی ج 7 ص 179 ح (4216)
مسند أبو داود ج 3 ص 93 ح (2625)
کنز العمال ج 6 ص 50 ح 14800
کنز العمال ج 6 ص 67 ح 14874
کنز العمال ج 6 ص 77 ح 14911
برخی نکات
1_ دعوت به معروف و اطاعت از معروف از مسلمات شرعی و عقلی است.
2_ تنها جایی اطاعت بلا قید مطرح است که نقشه کلی و فرعی و اجرای آن معقول و مشروع باشد مثلا نقشه کلی رعایت واجبات، نقشه فرعی انجام نماز و اجرای آن در وقت مناسب و شرایط آن و در زمین غیر غصبی و غیره. پس ما اطاعت مطلق از ما فوق و رئیس و والدین و معلم و استاد و برادر و دوست و همسر و .. نداریم. حتی در استفتائات رهبر معظم هم داریم که اطاعت از والدین واجب نیست. بلکه حسب موازین، رعایت احترام و حفظ شفقت و مهربانی با ایشان لازم است و اطاعت منحصر به موارد مشروع و معقول و معروف است که آن هم فی الواقع اطاعت از خداست و بقیه نقش مستقلی ندارند.
3_در بسیاری از ادارات و مناصب دولتی و امثالهم با این کلام مواجه می شویم که ماموریم و معذور! در حالی که طبق عقل و آیات کریمه و روایات وارده، اطاعت مطلق منحصر به افراد معصوم است و هر آن کس در آن حدودی که در دایره منویات و دستورات اهل بیت و سنن اسلامی حرکت کند. هیچ ماموری در هیچ اداره ای اعم از نظامی و قضایی و شهرداری و دارایی و امثالهم نمی تواند خلاف وجدان و انصاف و خلاف موازین عقلی و شرعی حقی را منع یا موضوع بیهوده یا خلاف شرعی را تحمیل نماید خواه آن تخلف در نفس الامر باشد یا مقدمتا یا التزاما به نحو موازی به بهانه رعایت سایر ادعاهای قانونی و شرعی انجام شود. لذا از امام خمینی ره نقل شده که فرمودند حتی کسی که مستحق اعدام است و برای اعدام برده می شود کسی حق ندارد یک سیلی بی جهت به او بزند و الا باید قصاص شود. اگر ما به این امور ملتفت نیستیم از کم سوادی یا حقارت نفس یا بی خبری از عظمت ثبت اعمال نزد خداوند و بزرگی رسیدگی روز جزاست و فراموشی مراقبه و مرگ و روز جزا این مشکلات را هم دارد. و گاهی هم حس جوگیری و گاهی حس اطفاء دایره غضب و احساس تملیک بر جمیع ما سوی و امثالهم ما را به این سعادت سوزی های معنوی می کشاند به نحوی که بعد مدتی خود شخص از داخل می فهمد پوچ است و هیچ راهی به آسمان ندارد و بزرگی این آثار تخلفات شرعی خصوصا نسبت به اشخاص، گره های پیچ در پیچ در حالات روحانی فرد ایجاد می کند که درمان آن گاهی محال است.
4_تا این بخش از مطالب توضیح واضحات بود ولو در اثر غفلت غبار فراموشی بر آن نشسته باشد. و نیاز به طرح روایات شیعه در انما الطاعه فی المعروف نیست و به بخشی از روایات عزیزان اه
عمرکی خراسانی از علی بن جعفر (ره) از برادرش امام موسی کاظم(ع) از پدرش (ع) از پدرانش (ع) روایت کرد که رسول خدا (ص) فرمود: [روز قیامت] امر می شود که عده ای را به آتش جهنم ببرند، پس خداوند تبارک و تعالی به مالک جهنم می فرماید: به آتش جهنم بگو پاهایشان را نسوزاند، چون آنها با این پاها به طرف مساجد [برای اقامه نماز] می رفتند، سپس می فرماید: بگو صورتهای آنها را نیز نسوزاند، چون آنها به درستی و کمال وضو می ساختند ، دستهای ایشان را هم نسوزان چرا که آنها را برای دعا به سوی آسمان بلند می کردند، همچنین به آتش بگو: زبانهای ایشان را [نیز] نسوزاند، زیرا اینها [با این زبان] زیاد تلاوت قرآن می کردند. در این هنگام خازن جهنم به آنها می گوید: ای اشقیاء [شرح] حال شما چگونه است؟ ]که با این همه خوبیها مستحق جهنم شده اید] آنها در پاسخ می گویند: ما اعمال خود را برای غیر خدا انجام می دادیم، پس [از بارگاه عدل الهی ] به ما گفته شد : پاداش خود را از آنها که برای ایشان عملی [غیر خالص] انجام داده اید بگیرید.
عن العمرکی ، عن علی بن جعفر ، عن أخیه موسی (ع) عن آبائه (ع) قال : قال رسول الله (ص) : یؤمر برجال إلی النار فیقول الله جل جلاله لمالک : قل للنار لا تحرق لهم أقداما فقد کانوا یمشون إلی المساجد ، ولا تحرق لهم وجها فقد کانوا یسبغون الوضوء ، ولا تحرق لهم أیدیا فقد کانوا یرفعونها بالدعاء ، و لا تحرق لهم ألسنا فقد کانوا یکثرون تلاوة القرآن قال : فیقول لهم خازن النار : یا أشقیاء! ما کان حالکم؟ قالوا : کنا نعمل لغیر الله عزوجل ، فقیل لنا : خذوا ثوابکم ممن عملتم له.
ثواب الأعمال صدوق ج1 ص 267 سند صحیح
علل الشرائع صدوق ج 2 ص 466 سند صحیح
وسائل الشیعة ج 1 ص 70 ح [154] هکذا
بحار الأنوار مجلسی [دار الوفا] ج72 ص 296
برخی اسانید اهل تسنن : عن علی (ع) إنما الطاعة فی معروف
عن علی (ع) لا طاعة لأحد فی معصیة الله، إنما الطاعة فی المعروف
عن علی (ع) عن النبی (ص) إنّما الطاعة فی المعروف
عن علی (علیه السلام) : لا طاعة لبشر فی معصیة الله
صحیح مسلم ج 12 ص 469 ح (40)
سنن النسائی ج 7 ص 179 ح (4216)
مسند أبو داود ج 3 ص 93 ح (2625)
کنز العمال ج 6 ص 50 ح 14800
کنز العمال ج 6 ص 67 ح 14874
کنز العمال ج 6 ص 77 ح 14911
برخی نکات
1_ دعوت به معروف و اطاعت از معروف از مسلمات شرعی و عقلی است.
2_ تنها جایی اطاعت بلا قید مطرح است که نقشه کلی و فرعی و اجرای آن معقول و مشروع باشد مثلا نقشه کلی رعایت واجبات، نقشه فرعی انجام نماز و اجرای آن در وقت مناسب و شرایط آن و در زمین غیر غصبی و غیره. پس ما اطاعت مطلق از ما فوق و رئیس و والدین و معلم و استاد و برادر و دوست و همسر و .. نداریم. حتی در استفتائات رهبر معظم هم داریم که اطاعت از والدین واجب نیست. بلکه حسب موازین، رعایت احترام و حفظ شفقت و مهربانی با ایشان لازم است و اطاعت منحصر به موارد مشروع و معقول و معروف است که آن هم فی الواقع اطاعت از خداست و بقیه نقش مستقلی ندارند.
3_در بسیاری از ادارات و مناصب دولتی و امثالهم با این کلام مواجه می شویم که ماموریم و معذور! در حالی که طبق عقل و آیات کریمه و روایات وارده، اطاعت مطلق منحصر به افراد معصوم است و هر آن کس در آن حدودی که در دایره منویات و دستورات اهل بیت و سنن اسلامی حرکت کند. هیچ ماموری در هیچ اداره ای اعم از نظامی و قضایی و شهرداری و دارایی و امثالهم نمی تواند خلاف وجدان و انصاف و خلاف موازین عقلی و شرعی حقی را منع یا موضوع بیهوده یا خلاف شرعی را تحمیل نماید خواه آن تخلف در نفس الامر باشد یا مقدمتا یا التزاما به نحو موازی به بهانه رعایت سایر ادعاهای قانونی و شرعی انجام شود. لذا از امام خمینی ره نقل شده که فرمودند حتی کسی که مستحق اعدام است و برای اعدام برده می شود کسی حق ندارد یک سیلی بی جهت به او بزند و الا باید قصاص شود. اگر ما به این امور ملتفت نیستیم از کم سوادی یا حقارت نفس یا بی خبری از عظمت ثبت اعمال نزد خداوند و بزرگی رسیدگی روز جزاست و فراموشی مراقبه و مرگ و روز جزا این مشکلات را هم دارد. و گاهی هم حس جوگیری و گاهی حس اطفاء دایره غضب و احساس تملیک بر جمیع ما سوی و امثالهم ما را به این سعادت سوزی های معنوی می کشاند به نحوی که بعد مدتی خود شخص از داخل می فهمد پوچ است و هیچ راهی به آسمان ندارد و بزرگی این آثار تخلفات شرعی خصوصا نسبت به اشخاص، گره های پیچ در پیچ در حالات روحانی فرد ایجاد می کند که درمان آن گاهی محال است.
4_تا این بخش از مطالب توضیح واضحات بود ولو در اثر غفلت غبار فراموشی بر آن نشسته باشد. و نیاز به طرح روایات شیعه در انما الطاعه فی المعروف نیست و به بخشی از روایات عزیزان اه
۱۱.۶k
۲۴ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.