نمیدونم این روزگار و این زندگی چی تو من دیده
نمیدونم این روزگار و این زندگی چی تو من دیده
که اینقدر بهم سخت میگیره و سنگ میندازه جلوی پام.
من واقعا اونقدر که فکر میکنه قوی نیستم و تحملشو ندارم.
واقعا از پسش برنمیام و تا اینجام اگه از بین نرفتم
همش به زورِ امید و آرزو بوده
همین امید و آرزو هم داره کم کم نابود میشه
همین روزاست که از پا بیوفتم و چیزی جز غم هام باقی نمونه.
که اینقدر بهم سخت میگیره و سنگ میندازه جلوی پام.
من واقعا اونقدر که فکر میکنه قوی نیستم و تحملشو ندارم.
واقعا از پسش برنمیام و تا اینجام اگه از بین نرفتم
همش به زورِ امید و آرزو بوده
همین امید و آرزو هم داره کم کم نابود میشه
همین روزاست که از پا بیوفتم و چیزی جز غم هام باقی نمونه.
۶.۷k
۱۹ تیر ۱۴۰۳