دختر بچه ای معلول شفا گرفته بود آوردنش
دختر بچه ای معلول شفا گرفته بود ، آوردنش
پرسیدم : چی دیدی میشه بگی ؟
با آرامش خاص گفت هیچ ، فقط به پدرم بگو بیاد
به پدرش گفت : آقایی نورانی به سرم دست کشید و گفت
به پدرت بگو به خواهرم چیزی نگوید آبرو داری کند
اشک پدر ریخت رو به من کرد و گفت :
وقتی دخیل بستم به امام رضا گفتم
می خوای دخترمو شفا ندی ، نده
ولی اگه برگردم میرم قم به خواهرت گلایه میکنم
منبع : معجزات امام رضا ع صفحه ۱۰۱
پرسیدم : چی دیدی میشه بگی ؟
با آرامش خاص گفت هیچ ، فقط به پدرم بگو بیاد
به پدرش گفت : آقایی نورانی به سرم دست کشید و گفت
به پدرت بگو به خواهرم چیزی نگوید آبرو داری کند
اشک پدر ریخت رو به من کرد و گفت :
وقتی دخیل بستم به امام رضا گفتم
می خوای دخترمو شفا ندی ، نده
ولی اگه برگردم میرم قم به خواهرت گلایه میکنم
منبع : معجزات امام رضا ع صفحه ۱۰۱
- ۱.۰k
- ۰۷ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط