بچه ها من دیگه نمیتونم به کسی پیام بدم یا پستی بزارم فقط
بچه ها من دیگه نمیتونم به کسی پیام بدم یا پستی بزارم فقط میتونم داخل کامنتا با کسی حرف بزنم اعصابم دارم توالت میگیرم فقط میخوام برا اون کسای که پیگیر رمانن اینجا خلاصه رمانو میزارم
کیو و یونا رابطشون شکل میگیره بعد یه ماه که مامان بابای یونا برای مسافرت دوهفته خونه نیستن و سوجون هم رفت خونه دوستش و یونا تنها بود و به خواطر ترسش کیو رو دعوت میکنه و تو ایک دو هفته اتفاقای بین یونا و کیو میفته
مثل
۱-کارای که یونا و کیو کردن
۲- پریود شدن یونا
۳-و اینکه رفتن شهربازی و به کیو تجاوز شد
۴- کیو و یونا رفتم خونه سوجین و مایکی و شبش رفتن خونه مامان بابای کیو
۵- و همین بین خانواده و هم دانشگاهیای کیو و یونا از رابطشون با خبر شدن
و بعد یه سال رابطه کیو از یونا خاستگاری میکنه و یه چند وقتی که از نامزدیشون گذشت ازدواج کردن و الان ۳ تا پسر دارن
بازم ببخشید که انقد خلاصه بود بخدا من همین رمانو تو دفتر نوشتم تا تو گوشی وارد کنم دیر میشد حوصلم نمیکشید و من تمام جذئیاتو نوشته بودم ببخشید :))
کیو و یونا رابطشون شکل میگیره بعد یه ماه که مامان بابای یونا برای مسافرت دوهفته خونه نیستن و سوجون هم رفت خونه دوستش و یونا تنها بود و به خواطر ترسش کیو رو دعوت میکنه و تو ایک دو هفته اتفاقای بین یونا و کیو میفته
مثل
۱-کارای که یونا و کیو کردن
۲- پریود شدن یونا
۳-و اینکه رفتن شهربازی و به کیو تجاوز شد
۴- کیو و یونا رفتم خونه سوجین و مایکی و شبش رفتن خونه مامان بابای کیو
۵- و همین بین خانواده و هم دانشگاهیای کیو و یونا از رابطشون با خبر شدن
و بعد یه سال رابطه کیو از یونا خاستگاری میکنه و یه چند وقتی که از نامزدیشون گذشت ازدواج کردن و الان ۳ تا پسر دارن
بازم ببخشید که انقد خلاصه بود بخدا من همین رمانو تو دفتر نوشتم تا تو گوشی وارد کنم دیر میشد حوصلم نمیکشید و من تمام جذئیاتو نوشته بودم ببخشید :))
۴۴۴
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.