فیک ستاره من (پارت19)
فیک ستاره من (پارت19)
پسر: و من هم یوچان هستم پرنسس
ا. ت: اسم قشنگی داری خوشبختم
*یوچان دست ا. ت رو میگیره و میبوسه*
یوچان: منم خوشبختم
ا. ت:* سرخ میشه*
*یوچان گونه ا. ت رو میکشه*
یوچان؛ خیلی بامزه ای
ا. ت: ممنون
یوچان: اون پسره کی بود؟
ا. ت: اوم یه قلدر مزاحم
یوچان: نگران نباش نمیزارم بهت صدمه بزنه
ا. ت: اوه ممنون
یوچان: من محافظ خوبیم *میخنده*
ا. ت:*هم میخنده*
ویو جیمین
وقتی درحال راه رفتن اون پسره رو با ا. ت دیدم که درحال خندیدنن یه بغض تو گلوم اینجاد شد قلبم درد گرفته بود انقدر عصبی بودم لبامو محکم گاز گرفتم و انقدر پوست انگشتمو کندم که خون امد ولی ادامه دادم
ویو ا. ت
داشت از اون پسره خوشم میمود ولی هیچکی بهتر از جیمین نمیشه فک کنم حرص دادن جیمین کافیه نه بابا ولش کن دارم لذت میبرم دیگه پشت کردم که جیمین رو دیدم وقتی چشمم خورد به دستش سریع رفتم پیشش
ا. ت: ج. جیمین دستت چی شده
جیمین:......
ا. ت: جیمین نادیده ام نگیر لطفا خوبی درد داره
جیمین:....
*ا. ت عصبی شد و از کیفش چسب زخم بیرون اورد*
ا. ت: دستتو بده
جیمین:....
ا. ت دست جیمین رو گرفت و روی انگشتش که خون میومد چسب زخم زد
ا. ت: خوبی
جیمین: مهم نیست برو با همون پسره بگرد* دستشو کشید و رفت*
ویو ا. ت
فک کنم زیاد رو کردم اه ا. ت احمق اصلا حواسم نبود ببین چیکار کردی خدااا
ویو جیمین
اه بلخره بهم اهمیت داد ولی نمیخوام زیاد پیشش باشم فک کنم جوابش رو بدونم اون ازم متنفره.....
یوچان امد نزدیک ا. ت و دستشو درو کمر ا. ت حلقه کرد و........
شرطا
35تا کامنت
35لایک
پسر: و من هم یوچان هستم پرنسس
ا. ت: اسم قشنگی داری خوشبختم
*یوچان دست ا. ت رو میگیره و میبوسه*
یوچان: منم خوشبختم
ا. ت:* سرخ میشه*
*یوچان گونه ا. ت رو میکشه*
یوچان؛ خیلی بامزه ای
ا. ت: ممنون
یوچان: اون پسره کی بود؟
ا. ت: اوم یه قلدر مزاحم
یوچان: نگران نباش نمیزارم بهت صدمه بزنه
ا. ت: اوه ممنون
یوچان: من محافظ خوبیم *میخنده*
ا. ت:*هم میخنده*
ویو جیمین
وقتی درحال راه رفتن اون پسره رو با ا. ت دیدم که درحال خندیدنن یه بغض تو گلوم اینجاد شد قلبم درد گرفته بود انقدر عصبی بودم لبامو محکم گاز گرفتم و انقدر پوست انگشتمو کندم که خون امد ولی ادامه دادم
ویو ا. ت
داشت از اون پسره خوشم میمود ولی هیچکی بهتر از جیمین نمیشه فک کنم حرص دادن جیمین کافیه نه بابا ولش کن دارم لذت میبرم دیگه پشت کردم که جیمین رو دیدم وقتی چشمم خورد به دستش سریع رفتم پیشش
ا. ت: ج. جیمین دستت چی شده
جیمین:......
ا. ت: جیمین نادیده ام نگیر لطفا خوبی درد داره
جیمین:....
*ا. ت عصبی شد و از کیفش چسب زخم بیرون اورد*
ا. ت: دستتو بده
جیمین:....
ا. ت دست جیمین رو گرفت و روی انگشتش که خون میومد چسب زخم زد
ا. ت: خوبی
جیمین: مهم نیست برو با همون پسره بگرد* دستشو کشید و رفت*
ویو ا. ت
فک کنم زیاد رو کردم اه ا. ت احمق اصلا حواسم نبود ببین چیکار کردی خدااا
ویو جیمین
اه بلخره بهم اهمیت داد ولی نمیخوام زیاد پیشش باشم فک کنم جوابش رو بدونم اون ازم متنفره.....
یوچان امد نزدیک ا. ت و دستشو درو کمر ا. ت حلقه کرد و........
شرطا
35تا کامنت
35لایک
۲.۷k
۰۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.