زندگی نامه شهدا
#زندگی_نامه_شهدا
#شهدا_هویت_جاویدان_تاریخ
#شهید_حشمت_سهرابی
به روایت از همسر بزرگوارم :
من با شهید سهرابی سال ۱۳۷۹ ازدواج کردم و دلیل انتخاب همسرم ، محجبه بودنم بود. حاصل زندگیمان دو پسر ۶ ساله و ۱۰ ساله است.
وقتی جسارت سلفی ها به حرم حضرت زینب (س) پیش آمد غیرتش به جوش آمد. میگفت باید برم و از حریم آل الله دفاع کنم. دیگران میگفتند چرا می روی ؟! گفت شما نمی دونید اونجا چه خبره.
اگر بدانید خودتان هم می روید و از حریم رسول خدا (ص) دفاع میکنید. میگفت من سیمم به سیم حضرت زینب (س) وصله. 😭 منظورش این بود که ارتباط قلبی زیادی با بی بی زینب (س) برقرار کرده.
همسرم خیلی صبور و با گذشت بودند و آرامش خاصی داشتند و یاری صدیق و مهربان بودند. بعد از شهادتش هم هر وقت به مشکلی بر میخورم از روح بلندش مدد می طلبم و به فرموده ی قرآن که شهدا زنده اند خیلی زود مشکلم حل میشود.
پسر بزرگم میگوید تا عمر دارم بابا یادم نمی رود. پسرم نمیخواهد من ناراحت شوم. وقتی به مداحی گوش میکنم و اشک می ریزم مانع می شود . پسر کوچکم میگوید هر وقت به یاد بابام می افتم اشک در چشمانم جمع می شود.
دلم برای فرزندانم میسوزد. دیگر باید برایشان هم پدر باشم و هم مادر 😭 یتیمی فرزندانم فدای حضرت زینب (س). دوست دارم پسرانم راه پدرشان را ادامه دهند.
بعضی وقت ها که مشکلی برایم پیش می آید و خسته میشوم به حشمت میگویم نگذار عذاب بکشم. انگار صدایم را می شنود و مشکلم رفع میشود. برای کارهای روزمره ام روحش کمکم میکند.
به روایت از پدر بزرگوارم :
شهادت راهي است كه فرزندم انتخاب كرد و من به آن افتخار مي كنم.
پسرم بسیار خوش اخلاق و مهربون بود. عاشق اهل بیت (ع) و عاشق ولایت و رهبر بودند و گوش به فرمان حضرت آقا.
فرزندم امانت خدا بوده و خوشحالم كه با افتخار اين امانت الهي را برگرداندم. 😭 پسرم تا شنيد تكفيري ها تهديد كرده اند که به حرم حضرت زينب (س) حمله خواهند كرد خيلي بهش برخورد.
گفت اگر بشه من ميرم. من هم فكر نمي كردم آن قدر جدي باشد. بعد ديدم حرفش جدي است و قصد رفتن دارد بهش اجازه دادیم. 😭
پسرم با ما و خانواده اش راجع به شهادتش حرفی نمی زد. به دوستش گفته بود : خواب دیدم بالای سر دوستم که شهید بود گریه میکنم. آن شهید از خاک بیرون آمد و گفت گریه نکن پشت سرت را نگاه کن
پشت سرم را نگاه کردم دیدم سرم را بریده اند و روی سینه ام گذاشته اند. حشمت با دوست و همرزمش سردار ماشاءالله شیبانی دهقان با تله ی انفجاری ت
💞 شادی ارواح طیبه ی شهدا ، امام شهدا ، شهدای دفاع مقدس ، شهدای مدافع حرم و ... 💞
👈 علی الخصوص 👇
💠 شهید حشمت سهرابی 💠
🌷 صلوات🌷
#شهدا_هویت_جاویدان_تاریخ
#شهید_حشمت_سهرابی
به روایت از همسر بزرگوارم :
من با شهید سهرابی سال ۱۳۷۹ ازدواج کردم و دلیل انتخاب همسرم ، محجبه بودنم بود. حاصل زندگیمان دو پسر ۶ ساله و ۱۰ ساله است.
وقتی جسارت سلفی ها به حرم حضرت زینب (س) پیش آمد غیرتش به جوش آمد. میگفت باید برم و از حریم آل الله دفاع کنم. دیگران میگفتند چرا می روی ؟! گفت شما نمی دونید اونجا چه خبره.
اگر بدانید خودتان هم می روید و از حریم رسول خدا (ص) دفاع میکنید. میگفت من سیمم به سیم حضرت زینب (س) وصله. 😭 منظورش این بود که ارتباط قلبی زیادی با بی بی زینب (س) برقرار کرده.
همسرم خیلی صبور و با گذشت بودند و آرامش خاصی داشتند و یاری صدیق و مهربان بودند. بعد از شهادتش هم هر وقت به مشکلی بر میخورم از روح بلندش مدد می طلبم و به فرموده ی قرآن که شهدا زنده اند خیلی زود مشکلم حل میشود.
پسر بزرگم میگوید تا عمر دارم بابا یادم نمی رود. پسرم نمیخواهد من ناراحت شوم. وقتی به مداحی گوش میکنم و اشک می ریزم مانع می شود . پسر کوچکم میگوید هر وقت به یاد بابام می افتم اشک در چشمانم جمع می شود.
دلم برای فرزندانم میسوزد. دیگر باید برایشان هم پدر باشم و هم مادر 😭 یتیمی فرزندانم فدای حضرت زینب (س). دوست دارم پسرانم راه پدرشان را ادامه دهند.
بعضی وقت ها که مشکلی برایم پیش می آید و خسته میشوم به حشمت میگویم نگذار عذاب بکشم. انگار صدایم را می شنود و مشکلم رفع میشود. برای کارهای روزمره ام روحش کمکم میکند.
به روایت از پدر بزرگوارم :
شهادت راهي است كه فرزندم انتخاب كرد و من به آن افتخار مي كنم.
پسرم بسیار خوش اخلاق و مهربون بود. عاشق اهل بیت (ع) و عاشق ولایت و رهبر بودند و گوش به فرمان حضرت آقا.
فرزندم امانت خدا بوده و خوشحالم كه با افتخار اين امانت الهي را برگرداندم. 😭 پسرم تا شنيد تكفيري ها تهديد كرده اند که به حرم حضرت زينب (س) حمله خواهند كرد خيلي بهش برخورد.
گفت اگر بشه من ميرم. من هم فكر نمي كردم آن قدر جدي باشد. بعد ديدم حرفش جدي است و قصد رفتن دارد بهش اجازه دادیم. 😭
پسرم با ما و خانواده اش راجع به شهادتش حرفی نمی زد. به دوستش گفته بود : خواب دیدم بالای سر دوستم که شهید بود گریه میکنم. آن شهید از خاک بیرون آمد و گفت گریه نکن پشت سرت را نگاه کن
پشت سرم را نگاه کردم دیدم سرم را بریده اند و روی سینه ام گذاشته اند. حشمت با دوست و همرزمش سردار ماشاءالله شیبانی دهقان با تله ی انفجاری ت
💞 شادی ارواح طیبه ی شهدا ، امام شهدا ، شهدای دفاع مقدس ، شهدای مدافع حرم و ... 💞
👈 علی الخصوص 👇
💠 شهید حشمت سهرابی 💠
🌷 صلوات🌷
۵.۳k
۲۲ خرداد ۱۴۰۰