شهید به دست منافقین سیدمهدی بزاز زاده
#شهید به دست منافقین سیدمهدی بزاز زاده
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۴۳/۹/۲۹# درشهر تهران در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
#شهید ۱۷#ساله بود و مجرد.
🍃🌷🍃
از آن زﻣﺎن ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﻫﻨﻮز ﻧﻤﯽ تواﻧﺴت ﺑﻪ درﺳﺘﯽ روی ﭘﺎیش ﺑﺎﯾﺴﺘد ﺑﻪ ﺗﻘﻠﯿﺪ از ﭘﺪر ﺳﺮ ﺑﺮ #ﻣﻬﺮ ﻣﯽ ﮔﺬاﺷت و ﺑﺎ زﺑﺎن ﺑﯽ زﺑﺎﻧﯽ ﺑﺎ #ﺧﺪا🤍راز و ﻧﯿﺎز ﻣﯽ ﮐﺮد.
🍃🌷🍃
ﭘﺲ از ﭘﺎﯾﺎن ﺗﺤﺼﯿﻼت اﺑﺘﺪاﯾﯽ ﺑا چندتا از دوﺳﺘﺎن ﻣﺠﺎﻟﺲ #ﺗﻌﻠﯿﻢ و ﻗﺮاﺋﺖ ﻗﺮآن ﺑﺮﭘﺎ کردند و... و ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻼتش ﺗﺎ ﮐﻼس ﺳﻮم دبیرستان اداﻣﻪ داد.
🍃🌷🍃
اﯾﻦ دوره از زﻧﺪﮔﯽش ﻫﻢ زﻣﺎن ﺑﺎ اوج ﮔﯿﺮی اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻮد و ایشان ﮐﻪ ﺗﻤﺎم وﺟﻮدش ﻟﺒﺮﯾﺰ از #ﻋﺸﻖ ﺑﻪ #اﺳﻼم ﺑﻮد، دﯾگه ﺳﺮ از ﭘﺎ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺧت و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ درس را رﻫﺎ ﮐﺮد و ﺗﻤﺎم وﻗتش را ﺻﺮف #اﻧﻘﻼب کرد.
🍃🌷🍃
در #راﻫﭙﯿﻤﺎﯾﯽ ﻫﺎ #شرکت و در #ﺗﻈﺎﻫﺮات ﻫﺎ در #ﺻف اول بود،#اﻋﻼﻣﯿﻪ ﻫﺎی #ﺣﻀﺮت اﻣﺎم را ﺗﺎ ﭘﺎﺳﯽ از ﺷـﺐ #ﺗﮑﺜﯿﺮ و #ﭘﺨﺶ ﻣﯽ کرد و ﻫﺮﭼﻪ در ﺗﻮان داﺷت ﺑﻪ ﮐﺎر ﻣﯽ ﮔﺮﻓت.
ﭘﺲ از ﭘﯿﺮوزی اﻧﻘﻼب ﺑﻪ ﻫﻤﺮاﻫﯽ دوﺳﺘﺎﻧش ﺑﻪ #ﭘﺎﺳﺪاری از اﻧﻘﻼب ﭘﺮداﺧت و در #ﮐﻤﯿﺘﻪ ﮐﻼﻧﺘﺮی 11 وارد ﺷﺪ.
🍃🌷🍃
ﺧﺎﻧﻮاده اش در اﯾﻦ دوران دﯾﮕﺮ ﮐﻤﺘﺮ ایشان ﻣﯽ دﯾﺪﻧﺪ و ﻫﺮ وﻗﺖ ﻣﺎدرش از ایشان ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮا دﯾﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ آﯾﯽ؟ ﻣﯽ ﮔﻔت: ﻣﺎدر #اﻧﻘﻼب ﻣﺎ اﺣﺘﯿﺎج ﺑﻪ #ﭘﺎﺳﺪاری داره، ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻮاﻇﺐ ﺑﻮد، چون ﻣﻨﺎﻓﻘﯿﻦ در ﮐﻤﯿﻦ اﻧﺪ.
🍃🌷🍃
با ﺷﺮوع #ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ #ﻣﺸﺘﺎﻗﺎﻧﻪ ﺑﻪ #ﺟﺒﻬﻪ رفت و ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده اش ﮔﻔت: #اﺳﻼم در ﺧﻄﺮه و اﯾﻦ #ﺟﻨﮓ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻬﺎﻧﻪ ای است ﺑﺮای از ﺑﯿﻦ ﺑﺮدن اﻧﻘﻼب.
🍃🌷🍃
ایشان رفت #جبهه تو جبهه در اﺛﺮ #اﺻﺎﺑﺖ ﺗﺮﮐﺶ ﺧﻤﭙﺎره از ﻧﺎﺣﯿﻪ #دﺳﺖ ﻣﺠﺮوح ﺷﺪ و ﺑﻪ ﺗﻬﺮان ﺑﺎزﮔﺸت، ﻣﺎدرش ﭘﺲ از ﻣﺸﺎﻫﺪه دﺳﺖ ﺑﺎﻧﺪ ﭘﯿﭽﯽ ﺷﺪه اش ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ اﻓﺘﺎد ،به مادرش ﮔﻔت: ﻣﺎدر ﭼﺮا ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟
🍃🌷🍃
ﻓﺮزﻧﺪان ﺷﻤﺎ در #ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ #ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﺪﻧﺸﺎن #ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد، #ﺷﻬﯿﺪاﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ #ﺳﺮ ﺑﺮ ﺑﺪن ﻧﺪارﻧﺪ، اﯾﻦ ﮐﻪ ﭼﯿﺰی ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻦ ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮبه و ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ روز دﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﺮم.
ﺧﻮدش در ﺗﻬﺮان ﺑﻮد، اﻣﺎ #دلش در #ﺟﺒﻬﻪ و ﯾﺎدش ﺑﺎ #ﻫﻤﺮزﻣﺎﻧش ﺑﻮد و آرزوی ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺑﻪ #ﺧﻂ ﻣﻘﺪم را داﺷت. ﭘﺲ از ﭼﻨﺪ روز اﺳﺘﺮاﺣﺖ ﻣﺠﺪداً ﺧﻮد را ﺑﻪ ﮐﻤﯿﺘﻪ ﻣﺴﺘﻘﺮ در #ﮐﻼﻧﺘﺮی ﻣﺮﮐﺰ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮد ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺎتش اداﻣﻪ بدهد.
🍃🌷🍃
در# ﻋﺒﺎدت و #ﻧﻤﺎز آﻧﭽﻨﺎن از ﺧﻮد ﺑﯽ ﺧﻮد ﻣﯽ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺧﻮد را از ﯾﺎد ﻣﯽ ﺑﺮد، دلش ﺑﺎ #ﺧﺪا🤍 ﺑﻮد و ﻋﺎﻗﺒﺖ .....
🍃🌷🍃
روز 5# ﻣﻬﺮ 1360#، ﻣﻨﺎﻓﻘﯿﻦ ﺑرای ﮐﺸﺘﺎر ﻣﺮدم و آﯾﺠﺎد آﺷﻮب و ﺑﻠﻮا ﺑﻪ ﻧﻔﻊ آﻣﺮﯾﮑﺎ و دﯾﮕﺮ ﮐﺸـﻮرﻫﺎی اﺳـﺘﮑﺒﺎری در ﺳـﻄﺢ ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان دﺳﺖ ﺑﻪ اﻏﺘﺸﺎش ﻣﺴﻠﺤﺎﻧﻪ زدﻧﺪ و ﻓﺠﺎﯾﻊ ﻓﺮاواﻧﯽ را ﺑﻪ وﺟﻮد آوردﻧﺪ.
ﺑﻪ روی ﻣﺮدم آﺗﺶ ﮔﺸﻮدﻧﺪ و ﺑﻪ ﮐﻮﭼﮏ و ﺑﺰرگ رﺣﻢ ﻧﮑﺮدﻧﺪ. اﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﻫﺎ را ﺳﻮزاﻧﺪﻧﺪ و ﺑﻪ اﻣﻮال ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺧﺴﺎرت وارد کردند،می خواستند از اﯾﻦ ﻃﺮﯾﻖ راه را ﺑﺮای ﺳﻠﻄﻪ ﻣﺠﺪد آﻣﺮیکا ﺑﺎز ﮐﻨﻨﺪ.
در اﯾﻦ روز ایشان در ﺣﺎل ﺗﺮدد در ﺧﯿﺎﺑﺎن ﺑﻮد ﮐﻪ ﺑﺎ ﺟﻤﻌﯽ از ﺗﺮورﯾﺴﺖ ﻫﺎی ﻣﺴﻠﺢ روﺑﺮو شد و ﺑﻪ ﺣﮑﻢ #وظیفه ﺷﺮﻋﯽ و در #دﻓﺎع از #ﺟﺎن و #ﻣﺎل ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ آﻧﻬﺎ رفت و در ﻧﺒﺮدی ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮ ﻫﺪف #ﮔﻠﻮﻟﻪ ﺗﺮورﯾﺴﺖ ﻫﺎ ﻗﺮار گرفت.
🍃🌷🍃
ﻣﻨﺎﻓﻘﯿﻦ ﭘﯿﮑﺮ#شهید را ﺑﺮ #زﻣﯿﻦ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ و #ﺳﻮزاﻧﺪﻧﺪ، ﺗﺎ ﻣﮕﺮ اﻧﺘﻘﺎم ﺷﮑﺴﺖ ﮐﻔﺮ و ﻧﻔﺎق را ﺑﺪﯾﻦ وﺳﯿﻠﻪ ﺟﺒﺮان ﮐﻨﻨﺪ. در ﻣﺮگ ﻫﻢ ﭘﯿﺮوز ﺷﺪ و #ﭘﯿﮑﺮ#شهید ﺳﻨﺪ رﺳﻮاﯾﯽ ﻧﻔﺎق شد.
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید سید مهدی بزاز زاده هم درتاریخ ۱۳۶۰/۷/۵# در #خیابان های تهران به دست منافقین به #شهادت رسید و #پیکر ایشان رو #سوزاندند.💔
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
تهران، بهشت #حضرت زهرا سلام الله علیها🌷
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید سید مهدی بزاز زاده 💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۴۳/۹/۲۹# درشهر تهران در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
#شهید ۱۷#ساله بود و مجرد.
🍃🌷🍃
از آن زﻣﺎن ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﻫﻨﻮز ﻧﻤﯽ تواﻧﺴت ﺑﻪ درﺳﺘﯽ روی ﭘﺎیش ﺑﺎﯾﺴﺘد ﺑﻪ ﺗﻘﻠﯿﺪ از ﭘﺪر ﺳﺮ ﺑﺮ #ﻣﻬﺮ ﻣﯽ ﮔﺬاﺷت و ﺑﺎ زﺑﺎن ﺑﯽ زﺑﺎﻧﯽ ﺑﺎ #ﺧﺪا🤍راز و ﻧﯿﺎز ﻣﯽ ﮐﺮد.
🍃🌷🍃
ﭘﺲ از ﭘﺎﯾﺎن ﺗﺤﺼﯿﻼت اﺑﺘﺪاﯾﯽ ﺑا چندتا از دوﺳﺘﺎن ﻣﺠﺎﻟﺲ #ﺗﻌﻠﯿﻢ و ﻗﺮاﺋﺖ ﻗﺮآن ﺑﺮﭘﺎ کردند و... و ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻼتش ﺗﺎ ﮐﻼس ﺳﻮم دبیرستان اداﻣﻪ داد.
🍃🌷🍃
اﯾﻦ دوره از زﻧﺪﮔﯽش ﻫﻢ زﻣﺎن ﺑﺎ اوج ﮔﯿﺮی اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻮد و ایشان ﮐﻪ ﺗﻤﺎم وﺟﻮدش ﻟﺒﺮﯾﺰ از #ﻋﺸﻖ ﺑﻪ #اﺳﻼم ﺑﻮد، دﯾگه ﺳﺮ از ﭘﺎ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺧت و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ درس را رﻫﺎ ﮐﺮد و ﺗﻤﺎم وﻗتش را ﺻﺮف #اﻧﻘﻼب کرد.
🍃🌷🍃
در #راﻫﭙﯿﻤﺎﯾﯽ ﻫﺎ #شرکت و در #ﺗﻈﺎﻫﺮات ﻫﺎ در #ﺻف اول بود،#اﻋﻼﻣﯿﻪ ﻫﺎی #ﺣﻀﺮت اﻣﺎم را ﺗﺎ ﭘﺎﺳﯽ از ﺷـﺐ #ﺗﮑﺜﯿﺮ و #ﭘﺨﺶ ﻣﯽ کرد و ﻫﺮﭼﻪ در ﺗﻮان داﺷت ﺑﻪ ﮐﺎر ﻣﯽ ﮔﺮﻓت.
ﭘﺲ از ﭘﯿﺮوزی اﻧﻘﻼب ﺑﻪ ﻫﻤﺮاﻫﯽ دوﺳﺘﺎﻧش ﺑﻪ #ﭘﺎﺳﺪاری از اﻧﻘﻼب ﭘﺮداﺧت و در #ﮐﻤﯿﺘﻪ ﮐﻼﻧﺘﺮی 11 وارد ﺷﺪ.
🍃🌷🍃
ﺧﺎﻧﻮاده اش در اﯾﻦ دوران دﯾﮕﺮ ﮐﻤﺘﺮ ایشان ﻣﯽ دﯾﺪﻧﺪ و ﻫﺮ وﻗﺖ ﻣﺎدرش از ایشان ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮا دﯾﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ آﯾﯽ؟ ﻣﯽ ﮔﻔت: ﻣﺎدر #اﻧﻘﻼب ﻣﺎ اﺣﺘﯿﺎج ﺑﻪ #ﭘﺎﺳﺪاری داره، ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻮاﻇﺐ ﺑﻮد، چون ﻣﻨﺎﻓﻘﯿﻦ در ﮐﻤﯿﻦ اﻧﺪ.
🍃🌷🍃
با ﺷﺮوع #ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ #ﻣﺸﺘﺎﻗﺎﻧﻪ ﺑﻪ #ﺟﺒﻬﻪ رفت و ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده اش ﮔﻔت: #اﺳﻼم در ﺧﻄﺮه و اﯾﻦ #ﺟﻨﮓ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻬﺎﻧﻪ ای است ﺑﺮای از ﺑﯿﻦ ﺑﺮدن اﻧﻘﻼب.
🍃🌷🍃
ایشان رفت #جبهه تو جبهه در اﺛﺮ #اﺻﺎﺑﺖ ﺗﺮﮐﺶ ﺧﻤﭙﺎره از ﻧﺎﺣﯿﻪ #دﺳﺖ ﻣﺠﺮوح ﺷﺪ و ﺑﻪ ﺗﻬﺮان ﺑﺎزﮔﺸت، ﻣﺎدرش ﭘﺲ از ﻣﺸﺎﻫﺪه دﺳﺖ ﺑﺎﻧﺪ ﭘﯿﭽﯽ ﺷﺪه اش ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ اﻓﺘﺎد ،به مادرش ﮔﻔت: ﻣﺎدر ﭼﺮا ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟
🍃🌷🍃
ﻓﺮزﻧﺪان ﺷﻤﺎ در #ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ #ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﺪﻧﺸﺎن #ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد، #ﺷﻬﯿﺪاﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ #ﺳﺮ ﺑﺮ ﺑﺪن ﻧﺪارﻧﺪ، اﯾﻦ ﮐﻪ ﭼﯿﺰی ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻦ ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮبه و ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ روز دﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﺮم.
ﺧﻮدش در ﺗﻬﺮان ﺑﻮد، اﻣﺎ #دلش در #ﺟﺒﻬﻪ و ﯾﺎدش ﺑﺎ #ﻫﻤﺮزﻣﺎﻧش ﺑﻮد و آرزوی ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺑﻪ #ﺧﻂ ﻣﻘﺪم را داﺷت. ﭘﺲ از ﭼﻨﺪ روز اﺳﺘﺮاﺣﺖ ﻣﺠﺪداً ﺧﻮد را ﺑﻪ ﮐﻤﯿﺘﻪ ﻣﺴﺘﻘﺮ در #ﮐﻼﻧﺘﺮی ﻣﺮﮐﺰ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮد ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺎتش اداﻣﻪ بدهد.
🍃🌷🍃
در# ﻋﺒﺎدت و #ﻧﻤﺎز آﻧﭽﻨﺎن از ﺧﻮد ﺑﯽ ﺧﻮد ﻣﯽ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺧﻮد را از ﯾﺎد ﻣﯽ ﺑﺮد، دلش ﺑﺎ #ﺧﺪا🤍 ﺑﻮد و ﻋﺎﻗﺒﺖ .....
🍃🌷🍃
روز 5# ﻣﻬﺮ 1360#، ﻣﻨﺎﻓﻘﯿﻦ ﺑرای ﮐﺸﺘﺎر ﻣﺮدم و آﯾﺠﺎد آﺷﻮب و ﺑﻠﻮا ﺑﻪ ﻧﻔﻊ آﻣﺮﯾﮑﺎ و دﯾﮕﺮ ﮐﺸـﻮرﻫﺎی اﺳـﺘﮑﺒﺎری در ﺳـﻄﺢ ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان دﺳﺖ ﺑﻪ اﻏﺘﺸﺎش ﻣﺴﻠﺤﺎﻧﻪ زدﻧﺪ و ﻓﺠﺎﯾﻊ ﻓﺮاواﻧﯽ را ﺑﻪ وﺟﻮد آوردﻧﺪ.
ﺑﻪ روی ﻣﺮدم آﺗﺶ ﮔﺸﻮدﻧﺪ و ﺑﻪ ﮐﻮﭼﮏ و ﺑﺰرگ رﺣﻢ ﻧﮑﺮدﻧﺪ. اﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﻫﺎ را ﺳﻮزاﻧﺪﻧﺪ و ﺑﻪ اﻣﻮال ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺧﺴﺎرت وارد کردند،می خواستند از اﯾﻦ ﻃﺮﯾﻖ راه را ﺑﺮای ﺳﻠﻄﻪ ﻣﺠﺪد آﻣﺮیکا ﺑﺎز ﮐﻨﻨﺪ.
در اﯾﻦ روز ایشان در ﺣﺎل ﺗﺮدد در ﺧﯿﺎﺑﺎن ﺑﻮد ﮐﻪ ﺑﺎ ﺟﻤﻌﯽ از ﺗﺮورﯾﺴﺖ ﻫﺎی ﻣﺴﻠﺢ روﺑﺮو شد و ﺑﻪ ﺣﮑﻢ #وظیفه ﺷﺮﻋﯽ و در #دﻓﺎع از #ﺟﺎن و #ﻣﺎل ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ آﻧﻬﺎ رفت و در ﻧﺒﺮدی ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮ ﻫﺪف #ﮔﻠﻮﻟﻪ ﺗﺮورﯾﺴﺖ ﻫﺎ ﻗﺮار گرفت.
🍃🌷🍃
ﻣﻨﺎﻓﻘﯿﻦ ﭘﯿﮑﺮ#شهید را ﺑﺮ #زﻣﯿﻦ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ و #ﺳﻮزاﻧﺪﻧﺪ، ﺗﺎ ﻣﮕﺮ اﻧﺘﻘﺎم ﺷﮑﺴﺖ ﮐﻔﺮ و ﻧﻔﺎق را ﺑﺪﯾﻦ وﺳﯿﻠﻪ ﺟﺒﺮان ﮐﻨﻨﺪ. در ﻣﺮگ ﻫﻢ ﭘﯿﺮوز ﺷﺪ و #ﭘﯿﮑﺮ#شهید ﺳﻨﺪ رﺳﻮاﯾﯽ ﻧﻔﺎق شد.
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید سید مهدی بزاز زاده هم درتاریخ ۱۳۶۰/۷/۵# در #خیابان های تهران به دست منافقین به #شهادت رسید و #پیکر ایشان رو #سوزاندند.💔
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
تهران، بهشت #حضرت زهرا سلام الله علیها🌷
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید سید مهدی بزاز زاده 💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
۱۶۵
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.