تکپارتی جیمین
#تکپارتی_جیمین
#درخواستی
P²
ا/ت: وای مرسی خیلی حالم داشت بد میشد
جیمین: بیب.... میدونی...... چی؟
ا/ت: چی؟
جیمین: هنوز تموم نشده😈
ا/ت: بس کن
جیمین: میخوام............. حاملت............ کنم
ا/ت: جیمیننننننن
جیمین: هیسسس بیبی گرل
ا/ت:......
جیمین: فقط ناله کن باشه؟
ا/ت: بزار ازدواج کنیم بعدددددددددد ایییییی ولم کن
جیمین:(لباس ا/ت و درمیاره) جوننننننننن چه بدنی🔞
ا/ت: سکوتی فراتر از فریاد
جیمین:(رو ا/ت خیمه میزنه و لباشو میکوبون رو لبای ا/ت ومیمکه)
ا/ت:(سرورانی که در اعمال خاکسپاری یاری دادن بار دیگر عرض تشکر دارم)
جیمین:(به کارش ادامه میده)
ا/ت: من کوشته شدمممممممممم
جیمین:.....
ا/ت: آهههههههه(ناله های بلند بلند میکرد🔞)
جیمین: همینو میخواستم
ا/ت: جیمین بسه
جیمین: نهههههههههههه
ا/ت: ولم کن(جیمینو پرت میکنه اون ور)
جیمین: بیب!
ا/ت: کوفت بیب مرض بیب میگم حالم داره بد میشه بیب بیب میکنه
جیمین: خوب باشه دیگه بهت سخت نمیگیرم
ا/ت: امیدوارم
جیمین: ولی دوست داشتم حاملت کنم(عی بابا🔞)
ا/ت: جنابعالی خفه میشی؟
جیمین: چاگیا چند روز دیگه باید ازدواج کنیم یادت رفته بود؟
ا/ت: اره والا
جیمین:(ا/ت و پرت میکنه رو تخت) دلت شیطنت میخواد دوباره؟
ا/ت: مث اینکه حرف حالیت نمیشه
جیمین: نه
*چند دقیقه بعد*
ا/ت: جیمیننننننننن
جیمین: بله
ا/ت: من حوصلم سر رفته
جیمین: میخوای زنگ بزنم کوک بیاد اینجا؟(کوک رفیق جیمین)
ا/ت: اره
جیمین: خوب باشع(درحال زنگ زدن به کوک)
کوک: الو سلام
جیمین: سلام خوبی چطوری؟
کوک: خوبم، کارتو بگو
جیمین: ام میخواستم بگم میای خونمون؟
کوک: ام باشه تا چند دقیقه دیگه اونجام
جیمین: اوکی بیا
ا/ت: گفتی بهش؟
جیمین: اهوم
ا/ت: اوکی من برم یه لباس خوب بپوشم
جیمین: برو
*۵دقیقه بعد*
ا/ت:این لباس خوبه؟
جیمین:(میره سمت صورت ا/ت) مگه من چند بار نگفتم لباس باز نپوش نمیخوام کسی این بدنتو ببینه
ا/ت: اه باشه ایش(میره توی اتاق و لباسشو عوض میکنه)
ویو ا/ت
رفتم داخل اتاق و لباس پوشیدم و موهامو بستم و یه عطری زدم، یه ارایش ملایم
هم کردم
ا/ت: این چطوره؟
جیمین: عالی
ویو کوک
لباسمو پوشیدم و سوییچ رو از رو میز برداشتم و به سمت ماشین راه افتادم.
بعد چند دقیقه رسیدم به خونه جیمین و.....
بچه ها احتمال من یه چند روزی نباشم
ولی تا جایی بتونم براتون پست میزارم😁🗿
#درخواستی
P²
ا/ت: وای مرسی خیلی حالم داشت بد میشد
جیمین: بیب.... میدونی...... چی؟
ا/ت: چی؟
جیمین: هنوز تموم نشده😈
ا/ت: بس کن
جیمین: میخوام............. حاملت............ کنم
ا/ت: جیمیننننننن
جیمین: هیسسس بیبی گرل
ا/ت:......
جیمین: فقط ناله کن باشه؟
ا/ت: بزار ازدواج کنیم بعدددددددددد ایییییی ولم کن
جیمین:(لباس ا/ت و درمیاره) جوننننننننن چه بدنی🔞
ا/ت: سکوتی فراتر از فریاد
جیمین:(رو ا/ت خیمه میزنه و لباشو میکوبون رو لبای ا/ت ومیمکه)
ا/ت:(سرورانی که در اعمال خاکسپاری یاری دادن بار دیگر عرض تشکر دارم)
جیمین:(به کارش ادامه میده)
ا/ت: من کوشته شدمممممممممم
جیمین:.....
ا/ت: آهههههههه(ناله های بلند بلند میکرد🔞)
جیمین: همینو میخواستم
ا/ت: جیمین بسه
جیمین: نهههههههههههه
ا/ت: ولم کن(جیمینو پرت میکنه اون ور)
جیمین: بیب!
ا/ت: کوفت بیب مرض بیب میگم حالم داره بد میشه بیب بیب میکنه
جیمین: خوب باشه دیگه بهت سخت نمیگیرم
ا/ت: امیدوارم
جیمین: ولی دوست داشتم حاملت کنم(عی بابا🔞)
ا/ت: جنابعالی خفه میشی؟
جیمین: چاگیا چند روز دیگه باید ازدواج کنیم یادت رفته بود؟
ا/ت: اره والا
جیمین:(ا/ت و پرت میکنه رو تخت) دلت شیطنت میخواد دوباره؟
ا/ت: مث اینکه حرف حالیت نمیشه
جیمین: نه
*چند دقیقه بعد*
ا/ت: جیمیننننننننن
جیمین: بله
ا/ت: من حوصلم سر رفته
جیمین: میخوای زنگ بزنم کوک بیاد اینجا؟(کوک رفیق جیمین)
ا/ت: اره
جیمین: خوب باشع(درحال زنگ زدن به کوک)
کوک: الو سلام
جیمین: سلام خوبی چطوری؟
کوک: خوبم، کارتو بگو
جیمین: ام میخواستم بگم میای خونمون؟
کوک: ام باشه تا چند دقیقه دیگه اونجام
جیمین: اوکی بیا
ا/ت: گفتی بهش؟
جیمین: اهوم
ا/ت: اوکی من برم یه لباس خوب بپوشم
جیمین: برو
*۵دقیقه بعد*
ا/ت:این لباس خوبه؟
جیمین:(میره سمت صورت ا/ت) مگه من چند بار نگفتم لباس باز نپوش نمیخوام کسی این بدنتو ببینه
ا/ت: اه باشه ایش(میره توی اتاق و لباسشو عوض میکنه)
ویو ا/ت
رفتم داخل اتاق و لباس پوشیدم و موهامو بستم و یه عطری زدم، یه ارایش ملایم
هم کردم
ا/ت: این چطوره؟
جیمین: عالی
ویو کوک
لباسمو پوشیدم و سوییچ رو از رو میز برداشتم و به سمت ماشین راه افتادم.
بعد چند دقیقه رسیدم به خونه جیمین و.....
بچه ها احتمال من یه چند روزی نباشم
ولی تا جایی بتونم براتون پست میزارم😁🗿
۸۳.۳k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.