دوستت دارم

دوستت دارم
و هراسانم دقایقی بگذرند،
که بر حریر دستانت دست نکشم
و چون کبوتری بر گنبدت ننشینم
و در مهتاب شناور نشوم
سخن‌ات شعر است
خاموشی ات شعر
و عشقت آذرخشی میان رگ هایم
چونان سرنوشت...
دیدگاه ها (۲)

سر به هوا نیستــــم امــــاهمیشـــــه چشــــم به آسمان دارمح...

دیگرنمی توانمپنهانټ کـنـم!از درخشش نوشتہ هایممےفهمند برای تو...

من تشنه صدای تو بودم که می‌سرود در گوشم آن کلام خوش دلنواز ر...

دلتنگِ توامطوری که از دلم برایت کیلومتر ها حرف دارم.....اما ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط