پرسید که چونی ز غم و درد جدایی

پرسید که: چونی ز غم و درد جدایی؟

گفتم: نه چنانم که توان گفت که چونم

#سعدی
دیدگاه ها (۱)

بارانناگهانِ ابر استاشک، ناگهانِ عشقمن، ناگهانِ توو تواز کنا...

جای نگاه تو مثل تکه نانی ست افتاده بر زمینباید برداشت بوسیدو...

#خوشبختی_یعنی :🌿 وقتی چشمات و باز میکنیاولین چیزی که روی لب...

نداره خبر کس و راز دل مونمنده یکی ای خدا دی کل مونه اشنه صدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط