آسمان آب ام را نفر دزدد و رفت

آسمان آبى ام را يك نفر دزديد و رفت
هر چه عاشق تر شدم اين نكته را فهميد و رفت  ...

از عبور يك نفر در كوچه ام باران گرفت
آمد و ابر نگاهش بر دلم باريد و رفت

رودى از شعر و غزل در غربتم جارى شده
لحظه اى بر آسمان شعر من تأييد و رفت

كودك دل نم نمك با بودنش پا مى گرفت
آخر از چشم سياهش قطره اى لرزيد و رفت

محو درياى خيالش آرزو كردم بمان
آرزويم را شبى در بقچه اى پيچيد و رفت...


🍃💐🍃
#setayesh_ghalbe_sorbi
#ستایش_قلب_سربی
دیدگاه ها (۷)

در چشم های توهـــزار شجـــريان ربنا میخـــــــوانـــد ..کورو...

حواسم پرت وجودت شد ؛که شعر هایم ، عطر تنت را به خود گرفت ..م...

در مکتب نگاهت  ، شور قیامت آمداز باده ی لبانت,  بوی حلاوت آم...

گل  فروشی  میکنم  گلدان  گل  با  شاعرییک  کلام  شاعری  را  ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط