دست بودنت را گرفتم به کوچهی خاطرات رفتیم

..

دست بودنت را گرفتم به کوچه‌ی خاطرات رفتیم
دیگر هر لحظه‌ام ، از دلبستگیِ
جانم به داشتنت رو به انفجار بود !
همان ترانه‌ی زیبا لحظه‌ای حتی نبود که نخواند .
دیگر چه می‌خواستم ؟!
تنها تو بودی و یک عاشق مستأصل
که عشقِ تو ، تنها چاره‌اش بود.
حیف دلبر جان !
حیف که صدای دلخراش پای رفتنت
در امتداد بی‌رحمی
در تمام کوچه ، طنین انداز شد
و به این وهم شیرینم ، رنگ غم زد !

#مرضیـہ_ڪریـمائی
دیدگاه ها (۴)

محبوب من جای شما کجای نسیم هاست؟شما می روید و من سراسیمه عاز...

محبوب من عاشق هایی که گم شده اندهیچ رد پایی ندارندمی گویندفر...

او را بگو:نسیم سیاه چشمانت رانوشیده ام...#سهراب_سپهری

هیچ #طلوعــــــیبه اندازه دوباره دیدن چشمانتمرا سر ذوق نمی آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط