امام حسین علیه السلام بعد از غسل و کفن و نماز، آن حضرت را
امام حسین علیه السلام بعد از غسل و کفن و نماز، آن حضرت را به طرف مرقد شریف پیامبر صلّی الله علیه و آله حمل کردند. با دیدن این منظره برای مروان و بقیه ی بنی امیّه که با سلاح و به همراهی عایشه آمده بودند شکّی باقی نماند که می خواهند آن حضرت را در کنار پیامبر صلّی الله علیه و آله دفن نمایند. لذا آمدند و مانع شدند، و عایشه در حالی که سوار دراز گوشی بود گفت :
«مرا با شما چه کار است که می خواهید کسی را که من او را دوست ندارم در خانه ی من دفن کنید».
امام حسین علیه السلام فرمودند :
به خداوندی که مکّه و حرم را محترم گردانیده، حسن علیه السلام فرزند علی و فاطمه علیهما السلام سزاوارتر است بر پیامبر صلّی الله علیه و آله از کسانی که بدون اجازه داخل خانه ی او شده اند. به خدا قسم او سزاوارتر است از حمّال خطاها عثمان، که ابوذر را از مدینه بیرون کرد. (22)
عایشه جلو قبر پیامبر صلّی الله علیه و آله رفت و خود را از مرکب پائین انداخت و گفت :
«تا یک مُو در سر من هست نخواهم گذاشت او را در این جا دفن کنید» ! (23) و از کسانی که با او بودند در خواست تیر و کمان کرد و به طرف جنازه ی مطهّر امام مجتبی علیه السلام پرتاب نمود و گفت :
پسر دشمنم را از خانه ام بیرون کنید ! (24)
سپس دیگران را امر به تیر باران کرد. (25) در اینجا بنی مروان جنازه ی آن حضرت را تیر باران کردند. بنی هاشم دست به شمشیر بُردند، ولی امام حسین علیه السلام مانع شده فرمودند :
پس از آن حضرت سیّد الشهداء علیه السلام کلماتی فرمودند که اگر وصیّت برادرم نبود می دانستید که شمشیر های الهی در کجا و چگونه بر شما فرود می آمد. سپس بدن مطهّر آن حضرت را به بقیع آوردند و در کنار جدّه اش فاطمه بنت أسد علیها السلام دفن نمودند. (28)
امام مجتبی علیه السلام دارای 15 فرزند دختر و پسر بودند، ولی از جعده ی ملعونه هیچ فرزندی نداشتند. (29)
17. کافی ج 1 ص 461. و ...
«مرا با شما چه کار است که می خواهید کسی را که من او را دوست ندارم در خانه ی من دفن کنید».
امام حسین علیه السلام فرمودند :
به خداوندی که مکّه و حرم را محترم گردانیده، حسن علیه السلام فرزند علی و فاطمه علیهما السلام سزاوارتر است بر پیامبر صلّی الله علیه و آله از کسانی که بدون اجازه داخل خانه ی او شده اند. به خدا قسم او سزاوارتر است از حمّال خطاها عثمان، که ابوذر را از مدینه بیرون کرد. (22)
عایشه جلو قبر پیامبر صلّی الله علیه و آله رفت و خود را از مرکب پائین انداخت و گفت :
«تا یک مُو در سر من هست نخواهم گذاشت او را در این جا دفن کنید» ! (23) و از کسانی که با او بودند در خواست تیر و کمان کرد و به طرف جنازه ی مطهّر امام مجتبی علیه السلام پرتاب نمود و گفت :
پسر دشمنم را از خانه ام بیرون کنید ! (24)
سپس دیگران را امر به تیر باران کرد. (25) در اینجا بنی مروان جنازه ی آن حضرت را تیر باران کردند. بنی هاشم دست به شمشیر بُردند، ولی امام حسین علیه السلام مانع شده فرمودند :
پس از آن حضرت سیّد الشهداء علیه السلام کلماتی فرمودند که اگر وصیّت برادرم نبود می دانستید که شمشیر های الهی در کجا و چگونه بر شما فرود می آمد. سپس بدن مطهّر آن حضرت را به بقیع آوردند و در کنار جدّه اش فاطمه بنت أسد علیها السلام دفن نمودند. (28)
امام مجتبی علیه السلام دارای 15 فرزند دختر و پسر بودند، ولی از جعده ی ملعونه هیچ فرزندی نداشتند. (29)
17. کافی ج 1 ص 461. و ...
۱.۲k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.