گربه وحشی p

گــــربهـ وحشـــ☆ــی ³p

•ویو نویســـ☆ـــنده:

رین و کریه لباساشونو عوض کردن و رفتن بیرون و...
ران: خوشگل شدی بانو....
×خوشگل بودم شما کور بودی عشقم....
÷خب پس اگه اینجوریه خوشگل تر شدی
×سر عمتو شیره بمال
÷چشم
×بیشعوری دیگه
÷بابا خودت میگی خبببب o(╥﹏╥)o
.
.
.
باجی: رین ی کاری
+چی؟
_یادته اولین بار چجوری جلسرو پیچوندیم؟
+اره چطور؟
_میای مراسم مایا رو بپیچونیم بریم ی جا دوتایی؟
+هععععع... ینی کیسوکه مغزتووووو....
_*نیشخند*
+پس باس وایسی مراسم شرو شه بعد...
_باشه....
یکم که گذشت مایا اومد جای بقیه و....
=رین ، هیوگا.... داره شرو میشه....
&/_ اومدیم
مایا اومد بالا و برای کسایی که جدید بودن ماه سرخو دوباره توضیح داد و بعدم رین و هیوگا چن تا حرف به عنوان شماره های دو و یه کلوپ گفتنو بعدن همه رفتن بالای برج و موسیقی پخش شد و زوج ها دو ب دو با هم میومدن
☆فلش بک☆
رین موقعی که داشت حرف میزد چشمش ب لوکا خورد.... بی اعتنایی کرد و وقتی نوبت هیوگا رسید رین رفت کنار مایا و....
+اون اینجا چه غلطی میکنه؟
=کی؟
+لوکا!
=لوکا؟ من فقط نیکو دعوت کرده بودم!
+خب احمق وقتی نیک باشه مطمعنن داداششم به عنوان همراه میاره!
=اون که الان بهت کاری نداره
+ولی من نمیخام اون اینجا باشه
=رین.... خاهش میکنم تمومش کن.... خانواده اونا خیلی بهمون کمک کردن
+همش نقشس!
=نقشه؟ چه نقشه ای؟ نکنه فک کردی الان میخواد بینتونو بهم بزنه؟
+دفه پیش همینطوری شد!
=رین لطفا.... امشبو برای هیچو پوچ خراب نکن..... حداقل برای خودت....
+اگه خودم خرابش کنم بهتر از اینه که یکی مثل اون شبمو خراب کنه!
=رین!
رینم رفت پیش باجی و تو راه پله ها همشو به باجی گفت
باجی: الان دقیقن نیک ب لوکا چ ربطی داره که اجازه داده اونم باشه؟ کمک کرده ک کرده..... مجبورش نکردن ک....
+منم همینو میگم....
خلاصه رسیدن بالا و...( ببینید عکس درس پیدا نکردم شما ی چیز مثل قصر هتل ترانسیلوانیا رو در نظر بگیرین🤣🤣🤣👍✨)
_افتخار میدید بانو؟
+چرا ک نه...
خلاصه بچه های خاله یکم با هم رقصیدنو بین این رقص دست باجی هزاران بار ب کمر رین ژژژان کشیده میشد
+کیسوکه نکن
_چرا؟ مارک ک نزاشتی بزارم
+کم گذاشتی؟ پاهام کبوده!
_همین ک هس.... فعلا ک مایا لباسشو با تو عوض کرده...
+اره... رفته مخ چیفو بزنه
_میزنه...
+از کجا انقد مطمعنی؟
_ظهر همه چیو بهم گفت
+مبارکشون باشه... چی بگم.... منم بار اولمه دارم زندگی میکنم....
_حسودی؟ غیرت؟
+حسودی ب چی؟
_به مایا
+نه باباـ.. حسودی نه ولی غیرت اره
همینجور داشتن حرف میزدن اما نمیدونستن که.....
//////////////////////////////////////////////
بعد از قرن هاااااا
بعد از مدت های بسیار طولانییییی
انتظارات ب سر رسیددددد
و من بلاخره گشادیو گذاشتم کناررررر
دیدگاه ها (۳)

اینممم ریندوووووبه معنای واقعی کلمه جر خوردم🥲حمایتمون نشه؟ م...

بچه ها دیشب بازیو دیدین؟

هان و فلیکس امروز در کنسرت گروه NEXZ دیده شدن#استری_کیدز #بن...

آپدیت توییتر ژاپنی استری کیدز🐰تولدت مبارک🐰🍮لینو🥄تولدت مبارک!...

گــــربهـ وحــــ☆ــشی p⁴ویو نویسنده: همنجور داشتن حرف میزدن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط