وقتی دختر باشی و تنها وقتی روز تعطیل باشد و وسط
وقتی دختر بـاشی و تنها ، وقتی روزِ تعطیـــل بـاشد و وسطِـ بعد از ظُهر ،
وقتی بدانی دوره و زمانه بــد شده استـــــــ ؛
تنهایی قدم زدن در یک کوچه ی 100-150 متریِ باریکــــ و خلوتـــــ ، در یک غروب دلگیـــــر
دیگر آنقدر ها هم شاعرانه نیستــــــــ ...
دائم خدا خدا میکُنی کوچه کوتاه تر شود ! چِشمت دائم به إنتهای کوچه استــــــــ
همان جا که دختر بچه ای با دوچرخه اَش در حالِ بازی استــــــــ
امیدوار می شوی در کنارش خانه اَست و خانواده ای
و حتماً به آنجا که بِرِسی دلت قُرص می شود برای ادامه ی راه ...!
هــعی...
وقتی بدانی دوره و زمانه بــد شده استـــــــ ؛
تنهایی قدم زدن در یک کوچه ی 100-150 متریِ باریکــــ و خلوتـــــ ، در یک غروب دلگیـــــر
دیگر آنقدر ها هم شاعرانه نیستــــــــ ...
دائم خدا خدا میکُنی کوچه کوتاه تر شود ! چِشمت دائم به إنتهای کوچه استــــــــ
همان جا که دختر بچه ای با دوچرخه اَش در حالِ بازی استــــــــ
امیدوار می شوی در کنارش خانه اَست و خانواده ای
و حتماً به آنجا که بِرِسی دلت قُرص می شود برای ادامه ی راه ...!
هــعی...
- ۴۲۷
- ۰۳ آبان ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط