تمام این فاصلهها

تمام این فاصله‌ها ،
تمام ِ این تنهایی‌ها تمام ِ نداشتن‌هایت ...

ای کاش،‌ خوابی بودند ،
شبیه ِ خواب ِ دم ِ صبح ...!

می‌آمدی با دستان ِ شبیه اطلسی‌ات ،
بیدارم می‌کردی می‌گفتی: جان ِ دلم‌ : صبح شده است ...!

و من به بهانه‌ی رهانیدنم از خواب سخت
در آغوش می‌کشیدمت ...!

اما حیف‌ ... تو نیستی و من ،
به واقعی ترین شکل ِ ممکن
اسیر کابوس ِ نداشتن‌ات شده ام ...!

تنهایِ ،‌ تنهایِ ،‌ تنها ...!

👤 مهدی صادقی
دیدگاه ها (۲)

هر کس به طریقی ثمری دیدولی ماجز خون دل از عشقنبردیم نصیبی#سی...

زخم هایی که بر قلب داریم....اگر چه جایشان هرگز خوب نخواهد شد...

روزی که فکر کردی یک چیزی رو از ته دل دوست داری هیچوقت ولش نک...

عزیزی میگفت : جای گیاهِ بامبو را که عوض کنی دیگر رشد نمیکند؛...

رمان j_k

●بال های سیاه و سفید○پارت 18

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط