دختر سایه

دختر سایه
Part=8
ویو ات
رفتیم تو حیاط داشت حالم بد میشد
+هی چرا انقدر راه می‌رید بیاید بشینید اون ور
&اوکی
/چشم قربان
نشستیم و بعد پاشدیم و رفتیم کلاس هیون اومد سمتم و بچه ها بعد چند دقیقه غیب شدن
+هی بچه ها کجا رفتن؟
-نمی دونم
+ چان قرار بود مثلا به من شماره همتون رو بده ..تو میدی
-اوکی برات پیام میکنم
در باز شد و اومدن و پچ پچ میکرد که
«حاجی متمعنی؟
@اره بابا
&چرا حس میکنم باز شروع شده
@منم همچین حس..
در با شتاب باز شد که خورد به شونه فلیکس
@هوی مر تیکه چته
﷼تو تن لشتو تکون بده ببر کنار
هیون جین از کنارم پاشد و با فاز دعوا رفت پیششون فلیکس یقش رو گرفت و عقب برد
@ به کی میگی تن لش
!:به تو! مشکلیه؟
@اره هست
و به سرعت یک مشت تو دل لینو زد
که شروع به دعوا کردن چان هعی سعی می کرد تا جدا شون کنه ولی خودش یک مشت خورد رفتم دم در و نگاه کردم کسی جرعت نداشت حتی نگاهشون کنه دعوا به راه رو مهاجرت کرده بود رفتم سمت دفتر مدیر و بعد توضیح دادن با ناظم به سرعت نور دویدیم رسیدم و ناظم جداشون کرد و برد دفتر منم رفتم این اون چند نفره دیگه بود
جونگین چانگبین و جیون
مدیر:من جدی نمی فهمم چرا شما حل از هم جدا شدین شما که خوب بودین
چی؟اینا باهم دوست بود؟
مدیر:اصلا تو بگو چی شد که دعوا شروع شد
+منو هیونجین داشتیم صحبت می کردیم کهدر با شتاب خورد به شونه فلیکس و بعد شروع شد
مدیر:اوکی همین الان تعهد بدید و برید بهداشت
بچه ها تعهد دادن و رفتیم بهداشت خدارو شکر این پسرا میفهمم نباید بزنن تو صورت هم دیگه
لینو اینا اونور بودن من هم به همشون رسیدگی میکردم از گوشه دهن چان خون میومد پاکش کردم و حالا نوبت دست های پوست پوست شدشون بود دونه به دونه زخم ها رو با کرم ترمیم کردم تمام این مدت بهم زل زده بودن در حال کار کردن گفتم
+ تا راستی قبل دعوا چی می‌گفتین که انقدر تعجب کرده بودین
@هیچی
جونگین بلند شد و همه ره افتادن که یک دستش هنوز زخم بود
+جونگین
برگشت سمتم
رفتم نزدیکش و به دستش اشاره کردم
+ دستت.هنوز
! اوم..ارهه
+بده من
دستش رو گرفتم و پماد زدم متمعنم بچه ها با چشم های گرد بهم نگاه میکنن کارم تموم شد
!مرسی
+☺️

برگشتم و بهشون نگاه کردم
&-@«/😳😱
+خب حالا با شما چکار کنم
-ما خوبیم ..نظرتون چیه که بریم پشت بوم
«فکر خوبیه
+اوم....
اشکال نداره چند دقیقس دیگه بیشتر از یک رب که نمیرن بعدشم شاید اونجا سایبون داشته باشه
&خب بریم
جلو همه راه افتاد و ماهم رفتیم فلیکس پشتم بود
رفتیم در باز شد نوبت به رفتن من شد رفتم بیرون آفتاب پس کلمون بود هیچ سایبونی نبود خوشکم زد
@برو دیگه چرا نمیری
از شونه هام گرفت و هولم داد
و رفتم بیرون
همشون روی زمین نشستن سرپا واستادن
+الان جدی اومدین اینجا چکار کنین
«دراز بکشیم
/تو هم بیا..نکنه زمین میخورتت
+نبابا من بر میگردم شما بعداً بیاید کلاس
فلیکس دستم رو گرفت و کشید و رو زمین نشستم و بعد دراز کشیده شدم
دیدگاه ها (۰)

دختر سایه

دختر سایهPart=15 سرم رو دوباره گذاشتم رو میز &کایا سیسی+جونم...

دختر سایهPart=16منو یاد چیز های خوبی نمی نداخت ولی بغلم کرد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط