🔰 وضعیت ساختار قدرت در حکومت جمهوری اسلامی؛ نیروها و نزاع
🔰 وضعیت ساختار قدرت در حکومت جمهوری اسلامی؛ نیروها و نزاعها!
•| اساسأ لیبرال بودن یا مدرن بودن و همچنین سلطنتطلب بودن، #سلطهطلب بودن است و مردم، در این دو آیین، #صغیر هستند و نیاز به یک یا تعدادی مستکبر در قالبِ مستبد (شرق) و دیکتاتور (غرب) دارند تا #مدیریت شوند و یا به سمتی کوچانده شوند. دموکراسیهای معدود جهان نیز به ناچار به دلیل استیلا و نفوذ بالای سرمایه و سرمایهداران به سوی آریستوکراسی (حکومت اشراف و اعیان) و در نهایت دیکتاتوری خواهد رفت!
•| طرح جمهوری اسلامی با محوریت #مردم و ولی فقیه، چنان طراحی شده است که مردم باید در ساختار قدرت و تصمیمگیریها، دخیل باشند و ولی فقیه نیز باید از این مداخله، نگهبانی کند تا یک، اینکه زور و ضرب اشراف گرفته شود و دو، منجر به استبداد نگردد.
مصداق نگهبانیِ ولی فقیه از حضور مردم حداقل در عرصه #انتخابات، پس از انقلاب اسلامی، مشخصاً جلوگیری از ریاست جمهوری مادام العمریِ هاشمی رفسنجانی، دفاع از رای مردم در انتخابات ۱۳۸۸، و حتی جلوگیری از به زیر کشیدن حسن روحانی از مقام خود خارج از ساز و کار قانونی بوده است!
•| در طرح جمهوری اسلامی، مردم #هدایت میشوند، نه مدیریت، کنترل و یا کوچاندهشدن!
در حال حاضر حکومت جمهوری اسلامی ایران از سه قسمت یا سه نیرو مهم تشکیل شده است: نیروهای مکتبی یا انقلابی، نیروهای لیبرال مدرن و نیروهای مدیریتکننده!
•| آیتالله خامنهای به عنوان مهمترین نظریهپرداز حکمرانی انقلابی، در مباحث خود در خصوص مراحل تمدنسازی از آن با عنوان «دولت اسلامی» یاد میکنند که در دوران دوم خرداد در گفتار ایشان تئوریزه شد و با برآمدن دولت نهم و مشخصاً در سال 1384 به اوج خود رسید و اساساً دولت محمود احمدینژاد جز در پرتو ظرفیتی که گفتار «دولت اسلامی» فراهم کرد امکان ظهور نداشت. مراحل رسیدن به دولت اسلامی را میتوان در بعد سیاسی از تفکر مصباح یزدی، ایده تعاون در اندیشه شهید بهشتی و همچنین در نظرات سعید مطهری، صدر و ... یافت و در هر زمینهای الگوی خاص و خلاقیت جدید دینی و غیر مدرنی را ایجاد کرد!
در این ایده، مردم حول محور نقطه پرگار ولایت فقیه دست به کنشگری سیاسی و اجتماعی میزنند و ولیفقیه هدایتگر و راهنمای مسیر است...
ادامه دارد
•| اساسأ لیبرال بودن یا مدرن بودن و همچنین سلطنتطلب بودن، #سلطهطلب بودن است و مردم، در این دو آیین، #صغیر هستند و نیاز به یک یا تعدادی مستکبر در قالبِ مستبد (شرق) و دیکتاتور (غرب) دارند تا #مدیریت شوند و یا به سمتی کوچانده شوند. دموکراسیهای معدود جهان نیز به ناچار به دلیل استیلا و نفوذ بالای سرمایه و سرمایهداران به سوی آریستوکراسی (حکومت اشراف و اعیان) و در نهایت دیکتاتوری خواهد رفت!
•| طرح جمهوری اسلامی با محوریت #مردم و ولی فقیه، چنان طراحی شده است که مردم باید در ساختار قدرت و تصمیمگیریها، دخیل باشند و ولی فقیه نیز باید از این مداخله، نگهبانی کند تا یک، اینکه زور و ضرب اشراف گرفته شود و دو، منجر به استبداد نگردد.
مصداق نگهبانیِ ولی فقیه از حضور مردم حداقل در عرصه #انتخابات، پس از انقلاب اسلامی، مشخصاً جلوگیری از ریاست جمهوری مادام العمریِ هاشمی رفسنجانی، دفاع از رای مردم در انتخابات ۱۳۸۸، و حتی جلوگیری از به زیر کشیدن حسن روحانی از مقام خود خارج از ساز و کار قانونی بوده است!
•| در طرح جمهوری اسلامی، مردم #هدایت میشوند، نه مدیریت، کنترل و یا کوچاندهشدن!
در حال حاضر حکومت جمهوری اسلامی ایران از سه قسمت یا سه نیرو مهم تشکیل شده است: نیروهای مکتبی یا انقلابی، نیروهای لیبرال مدرن و نیروهای مدیریتکننده!
•| آیتالله خامنهای به عنوان مهمترین نظریهپرداز حکمرانی انقلابی، در مباحث خود در خصوص مراحل تمدنسازی از آن با عنوان «دولت اسلامی» یاد میکنند که در دوران دوم خرداد در گفتار ایشان تئوریزه شد و با برآمدن دولت نهم و مشخصاً در سال 1384 به اوج خود رسید و اساساً دولت محمود احمدینژاد جز در پرتو ظرفیتی که گفتار «دولت اسلامی» فراهم کرد امکان ظهور نداشت. مراحل رسیدن به دولت اسلامی را میتوان در بعد سیاسی از تفکر مصباح یزدی، ایده تعاون در اندیشه شهید بهشتی و همچنین در نظرات سعید مطهری، صدر و ... یافت و در هر زمینهای الگوی خاص و خلاقیت جدید دینی و غیر مدرنی را ایجاد کرد!
در این ایده، مردم حول محور نقطه پرگار ولایت فقیه دست به کنشگری سیاسی و اجتماعی میزنند و ولیفقیه هدایتگر و راهنمای مسیر است...
ادامه دارد
۶۳۵
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.