شهدا چفیه داشتندمن چادرم

شهـدا چفیـه داشتند...من چادرم
من چادر می پوشم...چادر مثله چـفیه محافظ من است،اما چادر از چفیـه بهتر است...

شهدا چفیـه می بستند تا بسیجـــی وار بجنگند،من چــادر می پوشم تا زهــرایی زندگی کنم

شهدا چفیه می بستند تا نفس هایشان آلوده شیمیایی نشود...من چادر میپوشم تا از نفس های آلوده دور بمانم

شهدا موقع نماز شب با چفیـه صورت خود را می پوشاندند تو شناسایی نشوند،من چادر میپوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم

شهدا چفیـه را سجاده می کردند و به خدا می رسیدند،من با چادرم نماز میخوانم تا به خدا برسم

شهدا با چفیـه زخم هایشان را می بستند،من وقتی چادری میبینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم

شهدا با چفیه گریه های خود را می پوشاندند،من در مجلس روضه با چادر صورتم را می پوشانم و اشک هایم را به چادرم هدیه میدهم

شهدا با چـــفیه زندگی می کردند؛‌من بدون چادر نمیتوانم زندگی کنم

شهدا سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت  داده اند،من چادر سیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای شهـــــدا باشـــــــــــــــــــم
دیدگاه ها (۳)

ولایـت اعتـبار مـاشـهادت افتـخار مـاهمـین لـباس خاڪـی هـست م...

لبخند بزن😊 زندگی زیباست، خیلی زیباست. آنقدر زیباست که نرمی ...

امیر المؤمنین(ع):منتضران فرج مانند شهیــدانی هستند که در راه...

اے ڪہ از برق نگاهت عالمے شیـــدا شودڪے شود د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط