پارت زندگی با بی تی اس

پارت ۷۱ زندگی با بی تی اس
جین : پاشو
من : پاشم چیکار کنم
جین : مگه نمیگی دستت درد میکنه پاشو بریم بیمارستان دیگه
من : اها
جین : خب پاشو دیگه
بلند شدم و لباسمون رو عوض کردیم و رفتیم بیمارستان
بعد اینکه دکتر از دستم عکس گرفت و داشت بهش نگاه میکرد جین گفت
جین : این دسته یا شاخ و برگ درخت
من : دست خودتم همین شکلیه
جین یه نگاه به دستش کرد بعدش یه نگاه به عکس کرد و گفت
جین : دستم کجا شبیه اینه
من : وقتی از دستت عکس بگیرن همین شکلی میشه
جین : مطمعنم این شکلی نمیشه
من : حالا چه گیر دادی به عکس دست من
دکتر : امم خب شکستگی نیستش فقط در رفته
جین ( با خنده): کجا رفته
من : رفته خونشون
دکتر یه نگاه خاصی به من و جین کرد
دکتر : نیازی به اتل نیست فقط یه مدت از مچ بند ببند و از دست چپت کار نکش
من : الان منی که چپ دستم چه غلطی کنم
دکتر : این به خودت مربوطه
چند دقیقه بعد از بیمارستان اومدیم بیرون و سوار ماشین شدیم
تو راه به حین گفتم
من : جین
جین : هوم
من : گشنمه
جین : منم همینطور، بریم رستوران ناهار بخوریم
من : بریم
رفتیم رستوران
جفتمون پاستا سفارش دادیم
بعد اینکه سفارشمون رسید جین شروع کرد به خوردن
یه نگاه بهم کرد و دید که دارم با دست راست تقلا میکنم تا بتونم غذا رو بخورم
جین زد زیر خنده
جین : فایتینگ
من : نخند، چجوری با دست راست غذا بخورم
جین همچنان داشت میخندید و صندلی چپ کرد و افتاد زمین.
چنان صدایی داد که کل رستوران برگشتن ما رو نگاه کردن
با نگرانی گفتم
من : خوبی
جین : اره فکر کنم
از جام بلند شدم و رفتم بلندش کردم
من : خوبی
جین : اره خوبم
بعد یه ربع غذامون رو خوردیم و به سمت خونه راه افتادیم
وقتی رسیدیم خونه دیدیم که اعضا ناهار خوردن و هر کدوم یه کوسه از مبل لم دادن
جین : اینارو باش، خوبه ناهار خورده بودیم وگرنه باید ظرفای ناهار اینا رو میخوردیم
خندیدم
جین : برا ما ناهار نزاشتید
نامجون : سلام ، نه
جین : واقعا خوب شد ناهار خوردیم
کوک : کجا خوردید
جین : رستوران
تهیونگ : چرا ما رو نبردید
جین : ببخشید شما اینجا فقط وسایل خونه رو نخوردین.
جیمین : خب حالا
شب موقع خواب
رو تخت دراز کشیدیم
خودمو کشیدم و دستم خورد تو فک جین
جین : ایی فک هندسامم
من : ببخشید دستم خورد
جین : باشه بخشیدمت
گرفتیم خوابیدیم
جین ویو
خواب بودم و حواسم نبود با پام یه لگد به سمت مخالفم زدم و یه دفعه یه صدایی مثل افتادن چیزی از ارتفاع اومد چشامو باز کردم و دیدم سوگول سر جاش نیست پایین تخت رو نگاه کردم دیدم که افتاده زمین رو داره چپ چپ بهم نگاه میکنه
دیدگاه ها (۴۶)

۵۴۳ روز تا برگشتنش 😭😭

اینجوری تغییر کن

گردو شکن برا شوگا جکه

۵۴۴ روز دیگه برمیگرده 😭😭😭😭

#𝓖𝓲𝓻𝓵_𝓶𝓸𝓯𝓲𝓪𝓟16 ویو ا. تدر رو باز کردم و رفتم پایین مامانم دا...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۱#

black flower(p,250)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط