اگه دوست داری بخون
*اگه دوست داری بخون🎀*
عر🥲❤️...*من بعد دیدن این شیپ*
آخه وقتی این دوتا وجود دارن من با چه رویی شیپ اوسیمو اوبیتو کنمماامبحتلحتل چیز ، میخواستم در مورد اوسی ناروتوم یعنی کیموتو حرف بزنم ، خب ، درسته که توبی شیپ کیمو عه ولی خب اصلا از کیمو جان خوشش نمیاد*خوشش نمیاد که هیچ ازش متنفره فوبیا داره ازش🎀*
کیمو فکر میکنه که توبی افسردگی داره و میخواد حالشو بهتر کنه *از کجا فکر میکنه توبی افسردگی داره ؟ ، ی روز که به کونوها رفته بود (اینجا ۱۴ سالشه ) توبی رو دید که روی قبر رین گل میزاره و با خشم میره ، و خیلی به طور اتفاقی برای ی لحظه خاطرات توبی رو میبینه که چقدر عاشق رین بوده و مرگشو جلو چشماش میبینه ، کیموتو بعد 3 سال گریه میکنه ، بعد از اینکه خاطرات قمگین توبی رو میبینه ، متحول میشه و سعی میکنه به توبی کمک کنه تا حالش بهتر بشه🎀❎*....چون توبی *نه اوبیتو* ادای آدمای دلقکو درمیاره و همش ادعا میکنه که ماداراعه ، کیمو فکر میکنه که بعد از اتفاق مرگ رین آنقدر افسرده و ناراحت بوده که عقلشو از دست داده🎀 ، بخاطر همین ، بعضی وقت ها لباس رین و میپوشه و برچسب میزنم به صورتش تا شبیه رین بشه ، و بعد میره پیش توبی که حال اونو بهتر کنه ، و اتفاقا توبی حالش از این کار بهم میخوره و حتی سه بار سعی کرده کیمو رو بکشه🎀....ولی کیمو آنقدر به این کار چندشش ادامه میده که ، بالاخره توبی اون روی دلقکش رو کنار میزاره و روی واقعیش رو به کیمو نشون میده ، و بهش میگه «اگه میخوای برای بار چهارم نکشمت ، گورتو گم کن»...کیمو وقتی حالت توبی رو میبینه کلا از این رو به اون رو میشه ، ولی کیمو عاشق توبی شده بود
عر🥲❤️...*من بعد دیدن این شیپ*
آخه وقتی این دوتا وجود دارن من با چه رویی شیپ اوسیمو اوبیتو کنمماامبحتلحتل چیز ، میخواستم در مورد اوسی ناروتوم یعنی کیموتو حرف بزنم ، خب ، درسته که توبی شیپ کیمو عه ولی خب اصلا از کیمو جان خوشش نمیاد*خوشش نمیاد که هیچ ازش متنفره فوبیا داره ازش🎀*
کیمو فکر میکنه که توبی افسردگی داره و میخواد حالشو بهتر کنه *از کجا فکر میکنه توبی افسردگی داره ؟ ، ی روز که به کونوها رفته بود (اینجا ۱۴ سالشه ) توبی رو دید که روی قبر رین گل میزاره و با خشم میره ، و خیلی به طور اتفاقی برای ی لحظه خاطرات توبی رو میبینه که چقدر عاشق رین بوده و مرگشو جلو چشماش میبینه ، کیموتو بعد 3 سال گریه میکنه ، بعد از اینکه خاطرات قمگین توبی رو میبینه ، متحول میشه و سعی میکنه به توبی کمک کنه تا حالش بهتر بشه🎀❎*....چون توبی *نه اوبیتو* ادای آدمای دلقکو درمیاره و همش ادعا میکنه که ماداراعه ، کیمو فکر میکنه که بعد از اتفاق مرگ رین آنقدر افسرده و ناراحت بوده که عقلشو از دست داده🎀 ، بخاطر همین ، بعضی وقت ها لباس رین و میپوشه و برچسب میزنم به صورتش تا شبیه رین بشه ، و بعد میره پیش توبی که حال اونو بهتر کنه ، و اتفاقا توبی حالش از این کار بهم میخوره و حتی سه بار سعی کرده کیمو رو بکشه🎀....ولی کیمو آنقدر به این کار چندشش ادامه میده که ، بالاخره توبی اون روی دلقکش رو کنار میزاره و روی واقعیش رو به کیمو نشون میده ، و بهش میگه «اگه میخوای برای بار چهارم نکشمت ، گورتو گم کن»...کیمو وقتی حالت توبی رو میبینه کلا از این رو به اون رو میشه ، ولی کیمو عاشق توبی شده بود
- ۶.۸k
- ۱۰ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط