منتظر مانده ام از اول شب تا حالا

منتظر مانده ام از اول شب تا حالا
گفتم امروز می آیی شده فردا حالا

مثل این اشک سراسیمه ی عصر جمعه
دم در آمده ام می رسی آیا حالا ؟

ورق آخر امید ! گر دیر کنی
بی تو آب از سر من می رود اما حالا

دست در حوض بینداز و در این بی آبی
ماهی ات را برسان تا لب دریا حالا

آه ای همنفس عرش بیا پلک بزن
تا که احیا بشود نسل مسیحا حالا

از نژاد نفحات حرم پروازیم
کار ما گر چه رسیده است به اینجا حالا

سر جدت تو شهیدش نکن این خواهش را
" عصر جمعه است بیا " می شود آیا حالا ؟!
دیدگاه ها (۳)

سلام بر وقار حیدریت مهدی (عج)جان..یا صاحب الزمان...شرمنده‎ای...

چشم در چشم تو می دوزد و بد می خندددست و پا می زنی و در به رو...

من دل شکسته ام تو چرا گریه میکنی؟داری کدام بغض مرا گریه میکن...

سلام بر روی بی مثالت مولای من ...آقای من.. کاش تا خیمه سبزت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط