(پارت۲)
(پارت۲)
+: ااا خبب باشه
(بعدش لباساشونو پوشیدن و+رفت یه چند تااز کاراشو انجام داد و_هم رفت ب اجوماگفت که بره خونش)
(اجوما رفت +اومد پیش_)
(موقعیت: شب _رو مبل + هم رفت پیش_)
+: ددی
_: چته
+: خب میشه یه چیزی ازت بخوام راستش خجالت میکشم بگم ولی خب...
_: نه
+: اا خب شاید اگه
_: خب باشه بگو
+: بیا
_: کجا
+: عع ددی یه دقیقه توروخدا لطفا بیا
_: اوک
(رفتن تو اتاق)
+: بشین رو تخت ددی
_: وای باز دیگه چته
(+لباساشو در اورد)
_: چی کار میکنی احمق ها (عصبی)
(+با بدن لختش نشست رو پای _)
+: ددی اینجا یه جوریه ببین خیسه
_:چتشده مستی تب داری عزیزم
+: نه ددی راست میگم داره عضیتم میکنه خب خب همش دلم می خاد
_: هیشش پس هورنی شدی
+: اا خب
_: زانو بزن
+: اوم
(بعد+زانو زد و_هم زیپ شلوارشو باز کرد و+شروع کرد ساک زدن)
+: هنق هن هنق
_: اوم خوبه تند تر افرین عزیزم
(بعد _+رو بلند کرد و نشوندش رو پاش)
+: ددی زود باش لطفا بزارش تو
_: هیشششش
(بعد_گیره زد به نوک نیپل +)
+: اخخ درد دارهه
(بعد_ گیره رو کشید)
+: حاححح ددی ایی نههه (جیغ)
_:خب
+: ددی خیلی درد داره اگه بزاریش تو؟(بغض)
_: اره حتی شاید با اولین ضربه از حال بری(داشت میگفت که+بترسه)
+: ددی(مظلوم گریه)
_: چیع
+: ددی اروم انجامش میدی؟(بغض)
_: نه(عصبی)
+: میشه دستامو ببندی
_: چرا تو که دوسش نداری
+: نمیخام وقتی دردم اومد چنگت بزنم پس دستامو محکم ببند
ویو _
احح فاک این احمق کوچولو وقتی میدونه قراره درد بکشه هم باز ب فکر منه
_: باشه
(بعد_دستای+رو بست)
(بعد شروع کرد مکیدن سینه ها+و با اون یکی سینش بازی میکردو فشارش میداد)
+: اییییی ددی درد داره هنق هق
(_همچنان میمکید بعد اروم از+جدا شد و روی ناف و شکم و زیر سینه گردن+مارک گذاشت و بعد بلند شد و
(هعی بچه ها شاید امروز و فردا همه پارت هارو بزارم بعدش دیگ نمیتونم فیک جدید بزارم لطفا انفالو نکنین تو عید و تابستون بعدی براتون فیک میزارم قول میدم کای فیک بزارم)
+: ااا خبب باشه
(بعدش لباساشونو پوشیدن و+رفت یه چند تااز کاراشو انجام داد و_هم رفت ب اجوماگفت که بره خونش)
(اجوما رفت +اومد پیش_)
(موقعیت: شب _رو مبل + هم رفت پیش_)
+: ددی
_: چته
+: خب میشه یه چیزی ازت بخوام راستش خجالت میکشم بگم ولی خب...
_: نه
+: اا خب شاید اگه
_: خب باشه بگو
+: بیا
_: کجا
+: عع ددی یه دقیقه توروخدا لطفا بیا
_: اوک
(رفتن تو اتاق)
+: بشین رو تخت ددی
_: وای باز دیگه چته
(+لباساشو در اورد)
_: چی کار میکنی احمق ها (عصبی)
(+با بدن لختش نشست رو پای _)
+: ددی اینجا یه جوریه ببین خیسه
_:چتشده مستی تب داری عزیزم
+: نه ددی راست میگم داره عضیتم میکنه خب خب همش دلم می خاد
_: هیشش پس هورنی شدی
+: اا خب
_: زانو بزن
+: اوم
(بعد+زانو زد و_هم زیپ شلوارشو باز کرد و+شروع کرد ساک زدن)
+: هنق هن هنق
_: اوم خوبه تند تر افرین عزیزم
(بعد _+رو بلند کرد و نشوندش رو پاش)
+: ددی زود باش لطفا بزارش تو
_: هیشششش
(بعد_گیره زد به نوک نیپل +)
+: اخخ درد دارهه
(بعد_ گیره رو کشید)
+: حاححح ددی ایی نههه (جیغ)
_:خب
+: ددی خیلی درد داره اگه بزاریش تو؟(بغض)
_: اره حتی شاید با اولین ضربه از حال بری(داشت میگفت که+بترسه)
+: ددی(مظلوم گریه)
_: چیع
+: ددی اروم انجامش میدی؟(بغض)
_: نه(عصبی)
+: میشه دستامو ببندی
_: چرا تو که دوسش نداری
+: نمیخام وقتی دردم اومد چنگت بزنم پس دستامو محکم ببند
ویو _
احح فاک این احمق کوچولو وقتی میدونه قراره درد بکشه هم باز ب فکر منه
_: باشه
(بعد_دستای+رو بست)
(بعد شروع کرد مکیدن سینه ها+و با اون یکی سینش بازی میکردو فشارش میداد)
+: اییییی ددی درد داره هنق هق
(_همچنان میمکید بعد اروم از+جدا شد و روی ناف و شکم و زیر سینه گردن+مارک گذاشت و بعد بلند شد و
(هعی بچه ها شاید امروز و فردا همه پارت هارو بزارم بعدش دیگ نمیتونم فیک جدید بزارم لطفا انفالو نکنین تو عید و تابستون بعدی براتون فیک میزارم قول میدم کای فیک بزارم)
۱۲.۹k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.