امروز وقتی داشتم میزم را مرتب می کردم ، یک هو چشمم وسط خط خطی های دفتر به اسم تو افتاد...؛ نمیدانم چه شد،دلم لرزید و ساعت ها همان جا وسط دفتر با تو قدم زدم.! #ملیح_م
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.