در عصری زندگی می کنیم که هر لحظه اش ترس از دست دادن، هرسا
در عصری زندگی میکنیم که هر لحظه اش ترس از دست دادن، هرساعتش غبار ناتمامِ انفجار و هر سالش موجی از یاس صورت هایمان را سیلی میزند. عصری که در آن حادثه، دیگر پیشامدی بزرگ نام نمیگیرد، بس که چشم ها پر از اشک است دست ها خالی و سرها همیشه در گریبان. در عصری زندگی میکنیم که آدم هایش معنای تلخِ نداشتن را به خوبی فهمیده اند، طعم بی کسی ها را به وفور چشیده اند. در عصری زندگی می کنیم که بیشتر از عکس ها، بر دلهایمان گرد و غبار تنهایی نشسته استوو بیشتر از هر بودنی، کنار آمدن با نبودن ها امانمان را بریده است. در عصری زندگی میکنیم که هرجای دنیایش ترس است و ترس ...
۱۱.۰k
۲۷ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.