قسمتی از داستان
#قسمتی_از_داستان
🌱🌺از تیپش خوشم نمی آمد.😑 دانشگاه را با خط مقدم #جبهه اشتباه گرفته بود.😒
😕شلوار شش جیب پلنگی گشاد می پوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که می انداخت روی شلوار.😟
❄در فصل سرما با اورکت سپاهی اش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یک وری می انداخت روی شانه اش، شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ.🔫💣🧨
🍀وقتی راه می رفت، کفش هایش را روی زمین می کشید. ابایی هم نداشت در #دانشگاه سرش را با چفیه ببندد.👳♂
.
.
.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#قصه_دلبری
❎استفاده از مطالبِ زینبیون در #پیامرسانهایخارجی ممـــ🚫ـــنوع
🌿🌼«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»🌼🌿
🎀🍃#زیــنـبـیــــون🍃🎀
🆔sapp.ir/seyyedezeinab
🌱🌺از تیپش خوشم نمی آمد.😑 دانشگاه را با خط مقدم #جبهه اشتباه گرفته بود.😒
😕شلوار شش جیب پلنگی گشاد می پوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که می انداخت روی شلوار.😟
❄در فصل سرما با اورکت سپاهی اش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یک وری می انداخت روی شانه اش، شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ.🔫💣🧨
🍀وقتی راه می رفت، کفش هایش را روی زمین می کشید. ابایی هم نداشت در #دانشگاه سرش را با چفیه ببندد.👳♂
.
.
.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#قصه_دلبری
❎استفاده از مطالبِ زینبیون در #پیامرسانهایخارجی ممـــ🚫ـــنوع
🌿🌼«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»🌼🌿
🎀🍃#زیــنـبـیــــون🍃🎀
🆔sapp.ir/seyyedezeinab
۱.۵k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.