فراموشم میکنی

فراموشم میکنی ...
که نه ستاره ای به نامم هست
نه پرنده ای ... نه کوچه ای هم نامم دارم
نه گلی ... از خاطره ها می روند ,
باران های همیشه ی غمگین
نم نم های بی سر و صدا !

فراموشم می کنی... من,
عطر گریزانی ام
چیزی شبیه عطر باران و برگ ...
امروز ,
گلدان کوچکت را به نام من صدا بزن !
و اسمم را روی یکی از برگهایش بنویس.

شاید
یک روز میان فراموشی ها
یادم بخیر شد !


#معصومه_صابر
دیدگاه ها (۱)

خیالت کافی‌ستتا وسط این گرماو در صحرایی که انتها ندارد،بی‌نی...

اگر تمام دنیا هم دورم جمع شوندنمیتوانند اندازه ی یک نفس عشقت...

بعضی از آدم ها ابدی‌اند ..‌.ماندگارند خواستنی‌اند آرامش روح ...

و آغوشِ تو بود که ثابت کردگاهی در حصارِ دستانِ کسی بودنمیتوا...

وقتی صدای سعید را می‌شنوی،گویی در دالانی از خاطرات گم شده ای...

تا خدا، یک رگ گردن باقی است...زندگی جاریست...:**))نه تو می م...

تا خدا، یک رگ گردن باقی است...زندگی جاریست...:**))نه تو می م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط