یا صاحب الزمان!
یا صاحب الزمان!
ترسم که بمیرم ولی دلدار نیاید
در خاک رود پیکرم و یار نیاید
روزی که بگیرند همه دامن او را
از دست من غمزده هیچ کار نیاید
بسیار چشیدم ز غمش خون جگر را
صد حیف که آن عشق شرر بار نیاید
در حسرت او عمر گران طی شد و آخر
راضی نشد و گل به بر خار نیاید
نرخ یه نگاه بر رخ او جان دهم اما
من مشتری و او سر بازار نیاید
ترسم که بمیرم ولی دلدار نیاید
در خاک رود پیکرم و یار نیاید
روزی که بگیرند همه دامن او را
از دست من غمزده هیچ کار نیاید
بسیار چشیدم ز غمش خون جگر را
صد حیف که آن عشق شرر بار نیاید
در حسرت او عمر گران طی شد و آخر
راضی نشد و گل به بر خار نیاید
نرخ یه نگاه بر رخ او جان دهم اما
من مشتری و او سر بازار نیاید
۶۰۶
۱۶ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.