سر امتحان شهری دختره اومد نشست پشت فرمون

سر امتحان شهری دختره اومد نشست پشت فرمون
سرهنگه گفت روشن کن برو عقب.. !!
دختره ماشینو روشن کرد
پیاده شد رفت عقب نشست... ...
دیگه کسی سرهنگ و از اون روز تا حالا ندیده میگن تو کوچه ها بادکنک میفروشه.




@fuoad
دیدگاه ها (۱۱)

خخخخخخخخخخﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﮐﻮﻓﺘﻪ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﺭﻭ ﺩﺭ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﯾﺎﺩﺩﺍ...

ﺧﻴﻠﻴﺎ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺣﺎﻝ ﻧﻤﻴﮑﻨﻦ ﭼﻮﻥ ﻳﮑﻢ ﺭُﮐَﻢ ... ﻳﮑﻢ ﺳﺮﺩﻡ ... ﻳﮑﻢ ...

ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﺯﺑﺎﻧﻲﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲﺗﺮﺟﻤﻪ ﻧﻜﻦﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩﺑﺎﻳﺪ ﻫ...

آگهِ کـــــســـی دِلُــــــــــــــــــتٌــــــۆ شُکستٌ غصٍه...

بیب من برمیگردمپارت :74بعد از خشک کردن موهام یه دست لباس منا...

فیک عشق وحشی قسمت شانزدهم

𝐌𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲 🍷پارت : ۲علامت های جدید ( لانا : * )رفتیمو نشستیم ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط