مدتی بود لبم روزه ی لب های تو داشت

مدتی بود لبم روزه ی لب های تو داشت
روزه ی شهدِ لب ِ لعلِ مربای تو داشت

چشم من تشنه ی آن چشمه ی نوشین تو بود
دل نگو، ذکرِ لبش نام مقفّای تو داشت

قد تو سرو سِهی، قامت تو قدّ قیام
چه کسی قامت و روی و قد و بالای تو داشت

عشق، تعبیرِ قشنگی است برایم از تو
ورنه کمتر سخنی بود که معنای تو داشت

شهدِ شیرینِ لبت، نوبه ی افطارم بود
شبنم روی گلت، عطر و مسمّای تو داشت

جان گرفتم به نگاه تو و کردم افطار
روزه ی عشقِ دلی را که تمنّای تو داشت
دیدگاه ها (۶)

هیچوقت به درستی نمی توانی بفهمی پشت خنده های کسی چقدر بغض جم...

میدونی آخرِ هر عشق تهِ تهش چیه ؟ یا مرگه یا جدایی یا عادت ، ...

درگیر این آشپزخانه ی کوچکم...در جهانی که باید خیلی بزرگ باشد...

عشق احساس قشنگی ست خودت می دانی پس چرا این همه این دلشده را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط