اوکیی یه وانشات درخواستی کیوتت داریم من که از ایدش خیلی خ
اوکیی یه وانشات درخواستی کیوتت داریم من که از ایدش خیلی خوشم اومد
درمورد اردو/تفریح رفتن اعضای بونتن ئه
___________________________
ران:مایکی کافیه داری...میکشیش
مایکی:خائنا لیاقتشون مرگه ران چند بار باید اینو تو کلت فرو کنم؟
ریندو:مایکی ولی اینجوری که نمیتونی___
مایکی:همتون خفه شین و از اتاق برین بیرون کودوم خری گفت اصلا بیاین داخل؟
مردی که توی تاریکی به دیوار تکیه داده بود و با بسته ی قرص هاش ور میرفت اومد از توی تاریکی بیرون و به مایکی نزدیک شد لبخندی زد که زخم های کنار لبش رو بیشتر جلوه میداد دستش رو روی شونه ی فرمانده ی بونتن گذاشت و سرشو نزدیک گوشش کرد و گفت: مایکی... بقیشو بسپر به خودم اوکیش میکنم هایتانی ها هم با من تو برو استراحت کن
مایکی لگدی محکم به گردن خیانتکار زد و اومد از اتاق بیرون حداقل به سانزو بیشتر از هایتانی ها اعتماد داشت
(اِمی:الهی دلم برای ران و ریندو سوخت😂😂)
ریندو بعد از خارج شدن مایکی از اتاق موهای بنفشش رو زد پشت گوشش و نفس عمیقی کشیدو گفت:تو گنگ تومان هم همینطوری بوده؟ یعنی منظرم اینه که به هیچکودوم از زیر دستای جدیدش اعتماد نداشته؟
ران:چی میگی تو ریندو اون موقع مایکی کلا 15 سالش بوده چه انتظاری داشتی میدونی ازون موقع چقدری تغییر کرده؟حالا ازینا هم که بگذریم خودش گفت میخواد با تومان دعوا کنه و ما هنوز نمیدونیم اعضای قبلی تومان هم تغییری کردن به شدت مایکی یا نه
اون باری که میتسویا رو گرفتیم ترس توی چشماش میبارید وقتی دیدمون(کمی اسپویل از مانگا😂)
ریندو:آره چون تو خیلی غیر منتظره بهش حمله کردی حالا چه ربطی داشت:/
ران:منظرم اینه که باید امیدوار باشیم اونا مثل مایکی تغییر نکرده باشن
سانزو:ران؟ از چی میترسی من حتی وقتی یکی از اعضای محبوب تومان رو کشتم مایکی نتونست کاری کنه(هی میخوام اسپویل نشه نمیشه-_-)
ران:ولی الان زیر دستشی باکااا
ریندو:هوفف بیخیال ولی واقعا اون حتی بلد نیست چجوری اعتراف بگیره
به سمت فرد کتک خورده توسط مایکی حرکت کرد و رفت جلوش نشست از موهای مشکی سفیدش گرفت و سرشو آورد بالا تو چشماش زل زد و گفت
ریندو:کوکو معلوم هست داشتی چه غلطی میکردی؟
کوکونوی به زور صحبت کرد و گفت:بنظرت تقصیر منه؟....مجبورم کردن...مایکی هم فقط دنبال بهونس که یکیو بکشه یا در حد مرگ بزنتش هر چقدر براش توض...توضیح دادم گوش نکرد چه انتظاری داشتی؟
ریندو:ببین هاجیمه من برات 4 روز وقت میخرم تو باید تو این ۴ روز بتونی مایکی رو راضی کنی تا دوباره همه چی اوکی بشه وگرنه دیگه سیشو رو نمیبینی
کوکو:همتون آشغالین
ران:توئم خیلی احمقی که حتی نمیدونی مایکی اخلاقاش چجوری شده بهتره از همین ۴ روز وقتت استفاده کنی
کوکونوی سرشو به نشونه ی تایید تکون داد.......
درمورد اردو/تفریح رفتن اعضای بونتن ئه
___________________________
ران:مایکی کافیه داری...میکشیش
مایکی:خائنا لیاقتشون مرگه ران چند بار باید اینو تو کلت فرو کنم؟
ریندو:مایکی ولی اینجوری که نمیتونی___
مایکی:همتون خفه شین و از اتاق برین بیرون کودوم خری گفت اصلا بیاین داخل؟
مردی که توی تاریکی به دیوار تکیه داده بود و با بسته ی قرص هاش ور میرفت اومد از توی تاریکی بیرون و به مایکی نزدیک شد لبخندی زد که زخم های کنار لبش رو بیشتر جلوه میداد دستش رو روی شونه ی فرمانده ی بونتن گذاشت و سرشو نزدیک گوشش کرد و گفت: مایکی... بقیشو بسپر به خودم اوکیش میکنم هایتانی ها هم با من تو برو استراحت کن
مایکی لگدی محکم به گردن خیانتکار زد و اومد از اتاق بیرون حداقل به سانزو بیشتر از هایتانی ها اعتماد داشت
(اِمی:الهی دلم برای ران و ریندو سوخت😂😂)
ریندو بعد از خارج شدن مایکی از اتاق موهای بنفشش رو زد پشت گوشش و نفس عمیقی کشیدو گفت:تو گنگ تومان هم همینطوری بوده؟ یعنی منظرم اینه که به هیچکودوم از زیر دستای جدیدش اعتماد نداشته؟
ران:چی میگی تو ریندو اون موقع مایکی کلا 15 سالش بوده چه انتظاری داشتی میدونی ازون موقع چقدری تغییر کرده؟حالا ازینا هم که بگذریم خودش گفت میخواد با تومان دعوا کنه و ما هنوز نمیدونیم اعضای قبلی تومان هم تغییری کردن به شدت مایکی یا نه
اون باری که میتسویا رو گرفتیم ترس توی چشماش میبارید وقتی دیدمون(کمی اسپویل از مانگا😂)
ریندو:آره چون تو خیلی غیر منتظره بهش حمله کردی حالا چه ربطی داشت:/
ران:منظرم اینه که باید امیدوار باشیم اونا مثل مایکی تغییر نکرده باشن
سانزو:ران؟ از چی میترسی من حتی وقتی یکی از اعضای محبوب تومان رو کشتم مایکی نتونست کاری کنه(هی میخوام اسپویل نشه نمیشه-_-)
ران:ولی الان زیر دستشی باکااا
ریندو:هوفف بیخیال ولی واقعا اون حتی بلد نیست چجوری اعتراف بگیره
به سمت فرد کتک خورده توسط مایکی حرکت کرد و رفت جلوش نشست از موهای مشکی سفیدش گرفت و سرشو آورد بالا تو چشماش زل زد و گفت
ریندو:کوکو معلوم هست داشتی چه غلطی میکردی؟
کوکونوی به زور صحبت کرد و گفت:بنظرت تقصیر منه؟....مجبورم کردن...مایکی هم فقط دنبال بهونس که یکیو بکشه یا در حد مرگ بزنتش هر چقدر براش توض...توضیح دادم گوش نکرد چه انتظاری داشتی؟
ریندو:ببین هاجیمه من برات 4 روز وقت میخرم تو باید تو این ۴ روز بتونی مایکی رو راضی کنی تا دوباره همه چی اوکی بشه وگرنه دیگه سیشو رو نمیبینی
کوکو:همتون آشغالین
ران:توئم خیلی احمقی که حتی نمیدونی مایکی اخلاقاش چجوری شده بهتره از همین ۴ روز وقتت استفاده کنی
کوکونوی سرشو به نشونه ی تایید تکون داد.......
۷.۱k
۲۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.