ساعت شب بود در حال گذاشتن نودل ها توی قفسه بودم که صدای
ساعت 1 شب بود در حال گذاشتن نودل ها توی قفسه بودم که صدای زنگولک مغازه به صدا در امد فکر کردم صاحب مغازه امد تا منو مرخص کنه ولی از صدای راه رفتن فهمیدم که اون نیست(بچه ها یه نکته جیمین نابیناس خدا نکنه) حس کردم یه نفر نزیک شد
بقیش رو می خای منو به ۲۰ لایک برسون بعد بای دارلینگ شب بخیر
بقیش رو می خای منو به ۲۰ لایک برسون بعد بای دارلینگ شب بخیر
- ۴۸۶
- ۱۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط