زندگی شد من و یک سلسله ناکامی ها

زندگی شد من و یک سلسله ناکامی ها
مستم از ساغر خون جگر آشامی ها

بس که با شاهد ناکامیم الفتها رفت
شادکامم دگر از الفت ناکامی ها

#شهریار
دیدگاه ها (۱)

دیروز قصد داشتمدستِ اتفاق را بگیرم تا نیفتد..!اما امروز فهمی...

زمستون‌ها خیلی گرم شده نسبت به ده بیست سال پیش؛ سرماشو داده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط