باختم جوانیم را

بــــــاختــــم جــوانیـــم را

درکشـــتے کاغذے بـــه

دســـت ناخـــدایے

کــــه هیچگـــاه بـــه

دریــــا نــــرفتـــه بـــؤؤؤد
دیدگاه ها (۴)

چون هوا، چون عشق، چون لبخند، چون نان، چون خودتدیدنت هربار حس...

با چتر و تنهاییدارد هماهنگیباران و دلتنگی....#علیرضا_فولادی

غالباً در هر تصادف،می رود چیزی زِ دستلحظه‌ی برخورد چشمت با ن...

من نه خودتنه خاطراتتنه چشم هایت من هیچ چیز را فراموش نکرده ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط