منو تنهایی و شب زنده داری
منو تنهایی و شب زنده داری
فراقٍ شبنم و چشم انتظاری
من و اندوه و نجوای شبانه
نوای سوز دل با غم غمگساری
رسد هر دم ز سویی غُضه و غم
تبسم را کُند از من فراری
فغان دارم از این اقبال تارم
کُنم تا روز محشر ناله زاری
نصیبم شد فقط حسرت در عالم
که هر دم زد به جسمم زخم کاری
بپیچان نسخه ی مَرگم زمانه
که دیگر ماندنم شد بی قراری
به آن نا مهربان یارم بگوئید
رساند خود برای خاک سپاری
نوشتم این دوچند بیت را که شاید
بماند از من این شعر یادگاری
فراقٍ شبنم و چشم انتظاری
من و اندوه و نجوای شبانه
نوای سوز دل با غم غمگساری
رسد هر دم ز سویی غُضه و غم
تبسم را کُند از من فراری
فغان دارم از این اقبال تارم
کُنم تا روز محشر ناله زاری
نصیبم شد فقط حسرت در عالم
که هر دم زد به جسمم زخم کاری
بپیچان نسخه ی مَرگم زمانه
که دیگر ماندنم شد بی قراری
به آن نا مهربان یارم بگوئید
رساند خود برای خاک سپاری
نوشتم این دوچند بیت را که شاید
بماند از من این شعر یادگاری
۴.۳k
۲۳ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.