از تو حرف میزنم

از تو حرف می‌زنم
چنان نوبرانه می‌شوم ؛
که #بهار هم
دهانش آب می‌افتد ...!

احمد شاملو
دیدگاه ها (۲)

بے تفاوت شدم ام خوب نڪَاهم ڪن و بعد ....جمع ڪن #عاشقیت را و ...

گفتم این #عید به دیدار خودم هم بروم؛دلم از دیدن این آینهترسی...

بر ساقھ هاے سوخــ✌ ️ــتھ از #زخمِ رعد و برقرنڪَین ڪمان چھ فا...

عیش بی‌یار مهیا نشودیار کجاست#حافظ

اونجا که شاملو میگه:آیدا تو بهار منی و من خاك و مزرعه‌ام !با...

می گویند در خواب هایم هذیان می‌گویم.اما هیچکس نمی داند با تو...

چندی ترانه می شوم و دم نمی زنمحرف از وجود عالم و آدم نمی زنم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط