گرچه ازردی ام ای دوست محال است که من

گرچه آزردی ام ای دوست، محال است که من
چون تو از دوست به بیگانه شکایت ببرم
#احسان_انصاری
دیدگاه ها (۸)

دلبری جرم تو بود و دل سپردن جرم منهر کدام از ما به قدر دیگری...

هم دلی، هم همدلیهم ناز دل را می‌بریناز شستت باوفابا چشم خود ...

در درون هر کسینغمه‌ای است که او را این سو و آن سو می‌دواندتا...

شب از فغان، همه‌ی خلق را ز خواب برآرمبرای آنکه تو را هیچکس ب...

مانده ای در دلم گرچه تو را ندارمرفته ای اما هنوز دوستت دارم

ای دوست گرفته بر سر ما دشمنیا دوست گزین به دوستی یا دشمننادی...

یکی یدونه قلبمی حتی اگه جونمو بخوان بگیرن محاله تورو از یاد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط