سلامتی اون روز

سلامتی اون روز...
روزی که دیگه نه دوستام میتونن ببیننم نه خانوادم....
روزی که دیگه چشامو برای همیشه روبه دنیا میبندم....
روزی که دیگه هیچوقت به تمام آرزوهایی که دارم نمیرسم و ازشون خدافظی میکنم....
روزی که شاید برای اولین بار اشک پدرمو ببینن....
روزی که دیگه تختم برای همیشه خالی میمونه....
ی روز میرسه که دیگه شیطنتام تموم میشه....
خندیدنام با صدای بلند،دیگه کسی نیس ساعت 9شب به بابام اینا بگه که بریم جایی،روزی که دیگه جام برای همیشه سر کلاس خالیه،دیگه کسی نیست بپره بغل بابام و موقعی که میخواد بره ماموریت بهش بگه که یادت نره پاستیل برام بیاری،دیگه نیستم سرکلاس در که صندلی بکشم رو زمین که صدای سرسام‌آورش بقیه رو اذیت کنه و با دوستام بخندم،دیگه نیستم که با دوستام شیطنت کنیم....
روزی که دارن میذارنم تو خاک و صدای حق حق مادرم....
موقعی که پدر عزیزم با دستای خودش دخترشو میذاره تو خاک....
و بعد از یک سال زندگی به روال عادی خودش برمیگرده و انگار از اول وجود نداشتم فقط خاطره ای به جا میمونه و بس.......

کارینا،کیوان،کامیار،تهران،کیو،بارون،پیاده روی،شمال،مشهد،جاده،پرواز بر بال فرشتگان :))
ماه رمضان، ساعت7،لجبازی،پیتزا،بارون بابلسر، دوچرخه،اسب،باشگاه،و....( :))))) )
دیدگاه ها (۳۱)

چقدر هفتاد،هشتاد سال کم است برای دیدن تمام دنیا!برای بودن با...

بدی این زندگی اینه که چیزی رو دوست داری همون موقع به دستش نم...

#یادش_بخیر عاشق دامن پوشیدن بودم !کفشای پاشنه بلند مامانم که...

آلبوم «سلام ساده» با صدای «امیرعلی بهادری» منتشر شد | وبسایت...

رمان جونکوک ( عمارت ارباب)

پارت ۱۱یک ساعت بعد. تموم مهمون ها آمده بودنهمه واین نشسته بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط