نمی توانم از این بغضِ بی اراده بگویم
نمیتوانم از این بغضِ بی اراده بگویم
که با سواره چه حرفی من پیاده بگویم؟
پناه میبرم از شرِ شهرِ بی تو به غربت
به گوشهای که غمم را به گوش جاده بگویم
که سخت منزویام کرده است عشق تو، بشنو:
«دلم گرفته برایت، سلیس و ساده بگویم»
#سجاد_رشیدی_پور
پین: مصراع آخر از حسین منزویست.
که با سواره چه حرفی من پیاده بگویم؟
پناه میبرم از شرِ شهرِ بی تو به غربت
به گوشهای که غمم را به گوش جاده بگویم
که سخت منزویام کرده است عشق تو، بشنو:
«دلم گرفته برایت، سلیس و ساده بگویم»
#سجاد_رشیدی_پور
پین: مصراع آخر از حسین منزویست.
۵۴۶
۲۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.