سلمان فارسی می فرماید :
سلمان فارسی می فرماید :
زنی از انصار که ام فروه نام داشت، مردم را علیه ابابکر می شوراند و بیعت با حضرت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب _علیه السلام_ را یاد آور می شد. خبر به ابابکر رسید و او را فرا خواند و گفت : توبه کن.
اما ام فروه نپذیرفت.
ابابکر گفت : ای دشمن خدا، میخواهی اتحاد مسلمانان را بر هم بزنی؟ در بارهء امامت من چه می گویی؟
ام فروه گفت : تو امام نیستی.
ابابکر گفت.: پس من کیستم؟
أم فروه پاسخ داد : تو امیر قوم خویشی. آنها تو را امارت دادند و هرگاه بخواهند عزلت خواهند کرد. امام کسی است که خدا و رسول خدا _صلی الله علیه وآله_ او را نصب کرده باشند. پنهان و آشکار را می داند و از هر چه در مشرق و مغرب روی دهد آگاه است. علامت دیگرش آن است که سایه ندارد. امامت کسی که بت پرستیده و یا بعد از کفر به اسلام گرویده ممکن نیست ؛تو کدامین هستی؟
ابابکر گفت : من از امامانی هستم که خداوند برای بندگانش برگزیده است.
ام فروه گفت : بر خداوند افترا بستی، اگر چنین است نام آسمان های هفتگانه را بگو؟
ابابکر حیران ماند. سپس گفت : اسامی آنها را خدایی که آفریده است میداند!
ام فروه گفت : اگر برای زنان روا و شایسته بود که به مردان بیاموزند تو را می آموختم.
ابابکر گفت : ای دشمن خدا، یا می گویی و یا تو را خواهم کشت.
او گفت : آیا مرا به مرگ تهدید می کنی؟ به خدا قسم بیم آن ندارم که به دست چون تویی کشته شوم، ولی نام آنها را خواهم گفت . و یک به یک نام برد...
ابابکر گفت : دربارهء علی [علیه السلام] چه می گویی؟
او گفت : دربارهء امام امامان، وصی اوصیاء، کسی که زمین و آسمان به نور او روشن است و توحید تنها با معرفت او، کمال می یابد چه بگویم؟ ولکن تو از کسانی هستی که بیعتت را زیر پا گذاشتی و دینت را به دنیا فروختی.
ابابکر صدا زد : او را بکشید که مرتد شده است .
و او را فورا کشتند.
زمانی که این وقایع رخ داد، امیر المؤمنین _علیه السلام_ در مدینه حضور نداشتند و در زمینی که در وادی القری داشتند به سر می بردند، وقتی آمدند خبر را به ایشان رساندند.
ایشان سر قبر ام فروه آمدند و صدا زدند :ای کسی که جان ها را پس از مرگ زنده می گردانی، و ای آنکه استخوان های پوسیده را بعد از فوت گرد هم می آوری، ام فروه را برای ما زنده گردان و او را عبرت کسانی که عصیان تو می کنند قرار ده.
در این هنگام هاتفی ندا داد : یا علی برو [که خدا اجابت فرمود]
آنگاه ام فروه در حالی که جامه ایی سبز بر تن داشت از قبر خارج شد و گفت : مولای من! ابابکر خواست تا نور شما را خاموش کند ولی خداوند نورتان را افزود.
این خبر به ابابکر و عمر رسید و تعجب آنها را به دنبال داشت.
من (سلمان) به آنها گفتم : اگر علی بن ابی طالب _علیه السلام_ خدا را قسم دهد که اولین و آخرین نفر را زنده کند، خواهد کرد.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام او را نزد شوهرش باز گرداند. ام فروه تا شش ماه بعد از شهادت آن حضرت زندگی کرد و دو پسر به دنیا آورد.
الخرائج و الجرائح: ج2 ،ص548 و: بحارالانوار :ج 41 ص 199 و: الثاقب فی المناقب ص 226 و: مدینة المعاجز : ج1 ص 242
#فضایل_مولا_علی_علیه_السلام
زنی از انصار که ام فروه نام داشت، مردم را علیه ابابکر می شوراند و بیعت با حضرت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب _علیه السلام_ را یاد آور می شد. خبر به ابابکر رسید و او را فرا خواند و گفت : توبه کن.
اما ام فروه نپذیرفت.
ابابکر گفت : ای دشمن خدا، میخواهی اتحاد مسلمانان را بر هم بزنی؟ در بارهء امامت من چه می گویی؟
ام فروه گفت : تو امام نیستی.
ابابکر گفت.: پس من کیستم؟
أم فروه پاسخ داد : تو امیر قوم خویشی. آنها تو را امارت دادند و هرگاه بخواهند عزلت خواهند کرد. امام کسی است که خدا و رسول خدا _صلی الله علیه وآله_ او را نصب کرده باشند. پنهان و آشکار را می داند و از هر چه در مشرق و مغرب روی دهد آگاه است. علامت دیگرش آن است که سایه ندارد. امامت کسی که بت پرستیده و یا بعد از کفر به اسلام گرویده ممکن نیست ؛تو کدامین هستی؟
ابابکر گفت : من از امامانی هستم که خداوند برای بندگانش برگزیده است.
ام فروه گفت : بر خداوند افترا بستی، اگر چنین است نام آسمان های هفتگانه را بگو؟
ابابکر حیران ماند. سپس گفت : اسامی آنها را خدایی که آفریده است میداند!
ام فروه گفت : اگر برای زنان روا و شایسته بود که به مردان بیاموزند تو را می آموختم.
ابابکر گفت : ای دشمن خدا، یا می گویی و یا تو را خواهم کشت.
او گفت : آیا مرا به مرگ تهدید می کنی؟ به خدا قسم بیم آن ندارم که به دست چون تویی کشته شوم، ولی نام آنها را خواهم گفت . و یک به یک نام برد...
ابابکر گفت : دربارهء علی [علیه السلام] چه می گویی؟
او گفت : دربارهء امام امامان، وصی اوصیاء، کسی که زمین و آسمان به نور او روشن است و توحید تنها با معرفت او، کمال می یابد چه بگویم؟ ولکن تو از کسانی هستی که بیعتت را زیر پا گذاشتی و دینت را به دنیا فروختی.
ابابکر صدا زد : او را بکشید که مرتد شده است .
و او را فورا کشتند.
زمانی که این وقایع رخ داد، امیر المؤمنین _علیه السلام_ در مدینه حضور نداشتند و در زمینی که در وادی القری داشتند به سر می بردند، وقتی آمدند خبر را به ایشان رساندند.
ایشان سر قبر ام فروه آمدند و صدا زدند :ای کسی که جان ها را پس از مرگ زنده می گردانی، و ای آنکه استخوان های پوسیده را بعد از فوت گرد هم می آوری، ام فروه را برای ما زنده گردان و او را عبرت کسانی که عصیان تو می کنند قرار ده.
در این هنگام هاتفی ندا داد : یا علی برو [که خدا اجابت فرمود]
آنگاه ام فروه در حالی که جامه ایی سبز بر تن داشت از قبر خارج شد و گفت : مولای من! ابابکر خواست تا نور شما را خاموش کند ولی خداوند نورتان را افزود.
این خبر به ابابکر و عمر رسید و تعجب آنها را به دنبال داشت.
من (سلمان) به آنها گفتم : اگر علی بن ابی طالب _علیه السلام_ خدا را قسم دهد که اولین و آخرین نفر را زنده کند، خواهد کرد.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام او را نزد شوهرش باز گرداند. ام فروه تا شش ماه بعد از شهادت آن حضرت زندگی کرد و دو پسر به دنیا آورد.
الخرائج و الجرائح: ج2 ،ص548 و: بحارالانوار :ج 41 ص 199 و: الثاقب فی المناقب ص 226 و: مدینة المعاجز : ج1 ص 242
#فضایل_مولا_علی_علیه_السلام
۲.۱k
۱۸ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.